📝
📝
#یادداشت_روز
دولت دوازدهم در افق پساغرب
محمد ایمانی
نقشه راه پیشرفت کشور در معرض دو جبهه معارض مدعی تغییر قرار دارد... یکی جریان اسلامی- ایرانی که بر استحکام ساخت داخلی کشور در کنار استفاده از ظرفیتهای بیرونی و تعامل با دیگران از موضع قدرتمندی تاکید دارد؛ و دومی که یک طیف را شامل میشود، در گفتار یا رفتار چنان مشی میکند که از متن آن، بوی ضرورت اتکا به غرب و ناچاری در این زمینه استشمام میگردد.
*...برخی تغییرطلبیها ...ارکان قدرت ایران جدید را «مایه دردسر و مزاحمت» برای ملت که باید به قیمت ارزان به شرخرها فروخت و از شرشان خلاص شد، جا میزنند. برنامه هستهای به عنوان نوک کوه یخ رشد علمی و فنی در کشور، جزو اولین اهداف قدرتهای انحصارطلب غربی بود که با همین مغالطه بر زبان غربگرایان نیز جاری شد؛ مبنی بر اینکه با این همه دردسر فشار و تحریم، برنامه هستهای میخواهیم چه کنیم؟!
*...اعتماد و اتکا به غرب، برای دههها بلکه بالغ بر یکصد سال، تبدیل به عادت عمومی بخشی از روشنفکران و سیاستمداران ایرانی شد. دولتهای غربی حتی اگر سابقه خصومت چند ده ساله با ما را نیز نداشتند، عقل و حکمت اقتضا میکرد، علیالدوام وابستگی انحصاری به آنها را کاهش دهیم؛ نه اینکه به بهانه- مثلا- کاهش دشمنی، خود را در تله برخی همکاریهای زیانبار با آمریکا یا انگلیس و فرانسه بیاندازیم...
*...خانم فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتوگو با روزنامه آلمانی «ولت» تاکید کرد «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. قدرت آمریکا در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگترین دموکراسی دنیا، بیثبات شده است.»...
*... به گزارش روزنامه ایندیپندنت، آقای «ولفگانگ ایشینگر» رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ در این گزارش سالانه تأکید میکند «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده است تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. ...فضای امنیتی جهان مسلماً بیثباتتر از هر مقطع دیگر از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است. احتمالاً ما در آستانه دوره عبور از غرب هستیم؛ ...این وضعیت، زمینه را برای پر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند روسیه و ایران فراهم کرده است.»
* آقای ظریف برای اولین بار (در حاشیه همین کنفرانس) گفت «جهان وارد مرحله پسا غربی شده است». خب! ...پس چرا برخلاف همین روند، وارد تعامل یکطرفه و در عین حال انحصاری با آمریکا و غرب شدید؟ ...آمریکا یا انگلیس و فرانسه اگر نسخه شفا دهنده و نجاتبخشی داشتند، ابتدا خود را نجات میدادند تا دستخوش رشدهای اقتصادی نزدیک به صفر (مثلاً در فرانسه) یا آشوب و بیثباتی و تضادهای قطبی درون ساخت سیاسی و اجتماعی نشوند.
*...همین توتال نبود که با وجود بدهبستان چند ده میلیون دلار رشوه با برخی مقامات متخلف نفتی، سر بزنگاه زیر قرارداد زد و سپس بدون پرداخت جریمه بازگشت و باز هم تفاهمنامه امضا کرد و اطلاعات میادین مشترک در پارس جنوبی را جمعآوری نمود و پس از آن هم میگوید قرارداد منتفی است؟ تکلیف این اطلاعات بسیار مهم جمعآوری شده از سوی شرکتی که در آن سو، شریک قطر در میادین مشترک است چه میشود؟!...
*دولت یازدهم در همین مسیر پرهزینه و کمدستاورد، ارثیههای تلخی را برای دولت دوازدهم برجای میگذارد. 3 برابر شدن هزینههای جاری...، افزایش بدهیها از 250 هزار به رقم خیرهکننده 700 هزار میلیارد تومان که احتمالا تا پایان دولت به 750 هزار میلیارد میرسد و افزایش تورمزای حجم نقدینگی از 430 هزار به 1148 هزار میلیارد تومان، تنها گوشهای از بدخرجیها و بدعملیهای دولتی است که حتی یک پروژه متوسط ملی در حوزه اقتصادی به یادگار نگذاشته است...
*...ملت و کشور ما اکنون در آستانه یک انتخاب مهم قرار دارد؛ اینکه دولت دوازدهم تکرار بیعملیهای دولت فعلی باشد یا با عبور از گفتمان عقیم این دولت، در تراز تدبیر و طراحی و اقدام و عمل ملی تغییر کند. باید نقطه پایان بر روند مدیریتی گذاشت که به اذعان رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری «سوئیسی حرف میزند اما آفریقایی عمل میکند»!
#یادداشت_روز
دولت دوازدهم در افق پساغرب
محمد ایمانی
نقشه راه پیشرفت کشور در معرض دو جبهه معارض مدعی تغییر قرار دارد... یکی جریان اسلامی- ایرانی که بر استحکام ساخت داخلی کشور در کنار استفاده از ظرفیتهای بیرونی و تعامل با دیگران از موضع قدرتمندی تاکید دارد؛ و دومی که یک طیف را شامل میشود، در گفتار یا رفتار چنان مشی میکند که از متن آن، بوی ضرورت اتکا به غرب و ناچاری در این زمینه استشمام میگردد.
*...برخی تغییرطلبیها ...ارکان قدرت ایران جدید را «مایه دردسر و مزاحمت» برای ملت که باید به قیمت ارزان به شرخرها فروخت و از شرشان خلاص شد، جا میزنند. برنامه هستهای به عنوان نوک کوه یخ رشد علمی و فنی در کشور، جزو اولین اهداف قدرتهای انحصارطلب غربی بود که با همین مغالطه بر زبان غربگرایان نیز جاری شد؛ مبنی بر اینکه با این همه دردسر فشار و تحریم، برنامه هستهای میخواهیم چه کنیم؟!
*...اعتماد و اتکا به غرب، برای دههها بلکه بالغ بر یکصد سال، تبدیل به عادت عمومی بخشی از روشنفکران و سیاستمداران ایرانی شد. دولتهای غربی حتی اگر سابقه خصومت چند ده ساله با ما را نیز نداشتند، عقل و حکمت اقتضا میکرد، علیالدوام وابستگی انحصاری به آنها را کاهش دهیم؛ نه اینکه به بهانه- مثلا- کاهش دشمنی، خود را در تله برخی همکاریهای زیانبار با آمریکا یا انگلیس و فرانسه بیاندازیم...
*...خانم فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتوگو با روزنامه آلمانی «ولت» تاکید کرد «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. قدرت آمریکا در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگترین دموکراسی دنیا، بیثبات شده است.»...
*... به گزارش روزنامه ایندیپندنت، آقای «ولفگانگ ایشینگر» رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ در این گزارش سالانه تأکید میکند «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده است تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. ...فضای امنیتی جهان مسلماً بیثباتتر از هر مقطع دیگر از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است. احتمالاً ما در آستانه دوره عبور از غرب هستیم؛ ...این وضعیت، زمینه را برای پر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند روسیه و ایران فراهم کرده است.»
* آقای ظریف برای اولین بار (در حاشیه همین کنفرانس) گفت «جهان وارد مرحله پسا غربی شده است». خب! ...پس چرا برخلاف همین روند، وارد تعامل یکطرفه و در عین حال انحصاری با آمریکا و غرب شدید؟ ...آمریکا یا انگلیس و فرانسه اگر نسخه شفا دهنده و نجاتبخشی داشتند، ابتدا خود را نجات میدادند تا دستخوش رشدهای اقتصادی نزدیک به صفر (مثلاً در فرانسه) یا آشوب و بیثباتی و تضادهای قطبی درون ساخت سیاسی و اجتماعی نشوند.
*...همین توتال نبود که با وجود بدهبستان چند ده میلیون دلار رشوه با برخی مقامات متخلف نفتی، سر بزنگاه زیر قرارداد زد و سپس بدون پرداخت جریمه بازگشت و باز هم تفاهمنامه امضا کرد و اطلاعات میادین مشترک در پارس جنوبی را جمعآوری نمود و پس از آن هم میگوید قرارداد منتفی است؟ تکلیف این اطلاعات بسیار مهم جمعآوری شده از سوی شرکتی که در آن سو، شریک قطر در میادین مشترک است چه میشود؟!...
*دولت یازدهم در همین مسیر پرهزینه و کمدستاورد، ارثیههای تلخی را برای دولت دوازدهم برجای میگذارد. 3 برابر شدن هزینههای جاری...، افزایش بدهیها از 250 هزار به رقم خیرهکننده 700 هزار میلیارد تومان که احتمالا تا پایان دولت به 750 هزار میلیارد میرسد و افزایش تورمزای حجم نقدینگی از 430 هزار به 1148 هزار میلیارد تومان، تنها گوشهای از بدخرجیها و بدعملیهای دولتی است که حتی یک پروژه متوسط ملی در حوزه اقتصادی به یادگار نگذاشته است...
*...ملت و کشور ما اکنون در آستانه یک انتخاب مهم قرار دارد؛ اینکه دولت دوازدهم تکرار بیعملیهای دولت فعلی باشد یا با عبور از گفتمان عقیم این دولت، در تراز تدبیر و طراحی و اقدام و عمل ملی تغییر کند. باید نقطه پایان بر روند مدیریتی گذاشت که به اذعان رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری «سوئیسی حرف میزند اما آفریقایی عمل میکند»!
۲.۹k
۰۲ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.