کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
Part:⁷⁵
بعد از اینکه کرم ریختم رفتم رو مبل نشستم و
سرگم گوشیم شدم
نیکا:ارسلانننن
_اینجور صدا کردن برای منه قشنگ بگو ارسلان
_حسوددددددددد
_بمونه برات ارسلان خان اصلا بگو عشقم به من چه
نیکا:الکی با این کل کل میکنی ها
سریع ارسلان اومد برای منت کشی پیشمو بغلم کرد و بوسیدم
_اشتی؟؟
_شاید
_خوب میگفتی نیکا
نیکا:میشه بریم کیشش دلم میخاد
_اوکی کنیم با بچه ها اگه شد میریم
نیکا:اخخخخخ جوننننن محراب مهدیس رضا پانیذ متین ارسلان دیانا
اردیا:ما که اینجاییم
نیکا:حواسم نبودددددددد
_شل مغز بودی شل مغز تر شدی نیکا جونم
نیکا:عهههههه
رضا:چته صداتو انداختی تو گلوت رضا پانیذ نمیزارید ما خلوط کنیم یکم
_شبا چه گوهی میخوری رضا
رضا:شبا اجازه نمیده پانیذ خانوم
_پففففف
همه اومده بودن پایین
همه:بگو کارتو
نیکا:با ارسلان اوکی کردیم بریم کیش پایه ایددد
بقیه:چته نباشیم پایه ایمممم
نیگا:یوهوووووووو ارسلان تو خرج افتادی پاشو بیلیط بخررررررررر
_من من که چیزی نیست یه خرج کننده خودش اینجا نشسته
_این منو میگه ارسلاننننن شب جات رو کاناپسسس
_این اسم داره ارسلانن تو شب جات رو کاناپس به مننننن چهههههه
_حیفف باید برام کیش خرج کنی وگرنه باهات قهر میکردم
_۷ تا میگیرم برای یه نفر نمیگرم
بقیه:برای کی
_برای رحیمی
_عهههههه تروخداا دیگههههه
_چون گفتی توروخدا میگیرم
_بوصصصص بوصصصصص
رضا:جمع کنید پاشید دوش موش وسایلاتونو بگیرید تو یه لیست بنویسید هواپیما مثل ماشین نیست برگردیداااا جمع کنید وسایل جا گذاشتید یه هفته اسیرید
همه بلند شدیمو یه قهوه زدیم بر بدن و برای خنده روی سرمون روسری بستیمو وسایلامونو جمع کردیم
من رضا و ارسلان و پانیذ تمام شده بودیم که بقیه هنوز حاضر نشده بودن
متین:نیکا نمیخای بری ۸ ماه بمونی که ۲ هفتسس
نیکا:واسه دو هفته باید همه چیمو جمع کنم خوببببب
که بلاخره همه وسایلمونو جمع کردیم
فردا ساعت ۵ صبح بیلیط داشتیم
با اینکه هنوز با ارسلان قهر بودم من رفتم رو کاناپه ولی منو کشید روی تخت ولی رومو کردم انور بهش ولی بااااا هزارتاا بهونه بلاخره باهاش اوکی شدم واسه کیش
..............................................................
پاراتیی که منتظرش بودید
Part:⁷⁵
بعد از اینکه کرم ریختم رفتم رو مبل نشستم و
سرگم گوشیم شدم
نیکا:ارسلانننن
_اینجور صدا کردن برای منه قشنگ بگو ارسلان
_حسوددددددددد
_بمونه برات ارسلان خان اصلا بگو عشقم به من چه
نیکا:الکی با این کل کل میکنی ها
سریع ارسلان اومد برای منت کشی پیشمو بغلم کرد و بوسیدم
_اشتی؟؟
_شاید
_خوب میگفتی نیکا
نیکا:میشه بریم کیشش دلم میخاد
_اوکی کنیم با بچه ها اگه شد میریم
نیکا:اخخخخخ جوننننن محراب مهدیس رضا پانیذ متین ارسلان دیانا
اردیا:ما که اینجاییم
نیکا:حواسم نبودددددددد
_شل مغز بودی شل مغز تر شدی نیکا جونم
نیکا:عهههههه
رضا:چته صداتو انداختی تو گلوت رضا پانیذ نمیزارید ما خلوط کنیم یکم
_شبا چه گوهی میخوری رضا
رضا:شبا اجازه نمیده پانیذ خانوم
_پففففف
همه اومده بودن پایین
همه:بگو کارتو
نیکا:با ارسلان اوکی کردیم بریم کیش پایه ایددد
بقیه:چته نباشیم پایه ایمممم
نیگا:یوهوووووووو ارسلان تو خرج افتادی پاشو بیلیط بخررررررررر
_من من که چیزی نیست یه خرج کننده خودش اینجا نشسته
_این منو میگه ارسلاننننن شب جات رو کاناپسسس
_این اسم داره ارسلانن تو شب جات رو کاناپس به مننننن چهههههه
_حیفف باید برام کیش خرج کنی وگرنه باهات قهر میکردم
_۷ تا میگیرم برای یه نفر نمیگرم
بقیه:برای کی
_برای رحیمی
_عهههههه تروخداا دیگههههه
_چون گفتی توروخدا میگیرم
_بوصصصص بوصصصصص
رضا:جمع کنید پاشید دوش موش وسایلاتونو بگیرید تو یه لیست بنویسید هواپیما مثل ماشین نیست برگردیداااا جمع کنید وسایل جا گذاشتید یه هفته اسیرید
همه بلند شدیمو یه قهوه زدیم بر بدن و برای خنده روی سرمون روسری بستیمو وسایلامونو جمع کردیم
من رضا و ارسلان و پانیذ تمام شده بودیم که بقیه هنوز حاضر نشده بودن
متین:نیکا نمیخای بری ۸ ماه بمونی که ۲ هفتسس
نیکا:واسه دو هفته باید همه چیمو جمع کنم خوببببب
که بلاخره همه وسایلمونو جمع کردیم
فردا ساعت ۵ صبح بیلیط داشتیم
با اینکه هنوز با ارسلان قهر بودم من رفتم رو کاناپه ولی منو کشید روی تخت ولی رومو کردم انور بهش ولی بااااا هزارتاا بهونه بلاخره باهاش اوکی شدم واسه کیش
..............................................................
پاراتیی که منتظرش بودید
۶.۰k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.