درغ به توان عشق پارت ۱۴

رسیدم در باز شد وای وای نفسم این که خونه نیست عمارت به به یکی از پشتم گفت
دید زدنت تموم نشد خونمو خوردی که
گفتم اولن سلام دون مسخره جونگ کوک : اسم بابات اصغر
ا/ ت : تو منو مسخره میکنی اره افتادم دنبالش داشتم همین طور میدویدم که افتاد جایی نفش کشیدن برام سخت بود دیدم افتادم داخل استخر داشتم دست پا میزدم شنا بلد نبودم ......
پس این جونگ کوک کجاس هی دستمو بابا می‌بردم دیگه جایی رو ندیدم تاریکی مطلق انگار که آرام بخش بهم زدم
جونگ کوک ویو ) داشتم میدویدم دیدم کسی دنبالم نمیکنه صدای جیغ ا/ ت آمد سریع رفتم خودم به محل صدا رسوندم اون داخل استخره افتاده تیشرتم در آوردم خودمو پرت کردم دستام دور کمر ا/ ت حلقه کردم ....از آب کشیدمش بیرون مثل موش آب کشيده شده بود رفتم لبه استخر گذاشتمش دستامو روی قفسه سینش گذاشتم با تمام توان داشتم فشار میدام ولی اینم جواب نداد .....
پس مجبورم از آخرین روش استفاده کنم با دستام بینی نرم لطیفش گرفتم لبام رو روی لباش آب کشيدش گذاشتم لباش مزه شکلات میداد وقت این کارا نبود با دهنم تو دهنس تنفس میدادم بلخره بهوش آمد لبام از لباش برداشتم تمام تاب رو از دهنش خالی کرد گفت : بیا بریم برای آدامه درسا دستشو کشيدم به سمت.....
لایک حمایت یادتون نره ناامیدم نکنید)