کپشن
#کپشن
گفته بودم ک چندتا داستان عاشقانه میام تعریف می کنم
یکی از تلخ ترین داستان های عاشقانه ک بهم نرسیدن شیرین و فرهاد بود
این همه داستانش شنیدید
خسرو عاشق شیرین شده بود و فرهاد هم همینطور این دوتا رقیب بودن دیگه فرهاد کوه کند برای شیرین آخرش با دروغی ک خسرو گفت ک شیرین مرده و فوت شده جانش از دست داد
خسرو آدم بد داستان بوده دیگه
این یه داستان قدیمی عاشقانه بوده و یه داستان جدید عاشقانه این داستان نظرم جلب کرد
یه دختر و پسر تو چت باهم آشنا شدن بعد دوسال خواستن همه ببینند دخترا گفت فلج مادر زادی هست ولی پسره گفت من عاشقتم و اینها و بلخره یه جا باهم قرار گذاشتن پسره زنگ زد به دختره گفت کوجای من اینجا منتظر تو هستم دختره گفت ک مطمئن هستی از تصمیمت پسره گفت آره خیلی من عاشقت هستم و... پسره کنار ماشین قدیمی خودش ایستاده بود. دختره با ماشین مدل بالاش میاد کنار ماشین پسره و میگه من و اینها پسره توضیح خواست دختره هم توضیح داد بعد چند سال داستان عاشقانه خودش رو به بقیه گفت ک من دختر ثروت مندی بودم همه من بخاطر مال و ثروتم میخواستن و من تصمیم گرفتم با یه ایمیل گمنام بیام دنیای چت و خیلی ها وقتی میگفتم فلجم و اینها من رد میکردن تا اینکه با دیوید آشنا شدم
الان خیلی تفاوت بین این دوتا داستان هس یکی قدیمی بود با کلک و نارو یکی دیه هم همینطور ولی با دلایل خودشون به هرحال این دوتا داستان ها تو گوگل خوندم و آدرسش اینجا مینویسم خواستید برید بخونید
این داستان شیرین و فرهاد :https://setare.com/fa/news/32047/%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87/
این هم داستان عاشقانه هس ده تا این داستان عاشقانه او یک فرشته بود با پایان خوش نظرم جلب کرد ک گفتم https://roozaneh.net/fun/sms/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/
گفته بودم ک چندتا داستان عاشقانه میام تعریف می کنم
یکی از تلخ ترین داستان های عاشقانه ک بهم نرسیدن شیرین و فرهاد بود
این همه داستانش شنیدید
خسرو عاشق شیرین شده بود و فرهاد هم همینطور این دوتا رقیب بودن دیگه فرهاد کوه کند برای شیرین آخرش با دروغی ک خسرو گفت ک شیرین مرده و فوت شده جانش از دست داد
خسرو آدم بد داستان بوده دیگه
این یه داستان قدیمی عاشقانه بوده و یه داستان جدید عاشقانه این داستان نظرم جلب کرد
یه دختر و پسر تو چت باهم آشنا شدن بعد دوسال خواستن همه ببینند دخترا گفت فلج مادر زادی هست ولی پسره گفت من عاشقتم و اینها و بلخره یه جا باهم قرار گذاشتن پسره زنگ زد به دختره گفت کوجای من اینجا منتظر تو هستم دختره گفت ک مطمئن هستی از تصمیمت پسره گفت آره خیلی من عاشقت هستم و... پسره کنار ماشین قدیمی خودش ایستاده بود. دختره با ماشین مدل بالاش میاد کنار ماشین پسره و میگه من و اینها پسره توضیح خواست دختره هم توضیح داد بعد چند سال داستان عاشقانه خودش رو به بقیه گفت ک من دختر ثروت مندی بودم همه من بخاطر مال و ثروتم میخواستن و من تصمیم گرفتم با یه ایمیل گمنام بیام دنیای چت و خیلی ها وقتی میگفتم فلجم و اینها من رد میکردن تا اینکه با دیوید آشنا شدم
الان خیلی تفاوت بین این دوتا داستان هس یکی قدیمی بود با کلک و نارو یکی دیه هم همینطور ولی با دلایل خودشون به هرحال این دوتا داستان ها تو گوگل خوندم و آدرسش اینجا مینویسم خواستید برید بخونید
این داستان شیرین و فرهاد :https://setare.com/fa/news/32047/%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87/
این هم داستان عاشقانه هس ده تا این داستان عاشقانه او یک فرشته بود با پایان خوش نظرم جلب کرد ک گفتم https://roozaneh.net/fun/sms/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87/
۸.۸k
۲۴ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.