فیک بیمار دیوونه
𝑃𝑎𝑟𝑡12
بعد اومده میگه بچه منه.. هه همتون ی نوعه هرزه این.
ا.ت:جیهوپ..هق .. ببین من تا حالا با هیچکس رابطه نداشتم چرا تو باور نمیکنی؟!
جیهوپ: یعنی میگی این بچه...
ا.ت: هقق... بچه... توعه
جیهوپ: ببین.... دارم خودمو بزور کنترل میکنم که اینجا نکشمت ولی.. بیخیال برو گمشووو از زندگیمم
ا.ت:باور نمیکنی ن؟
جیهوپ: هه من ب خودم قول دادم که از این ساعت به بعد حرف ی هرزه رو هیچوقت گوش نمیکنم
ا.ت: باشههههه اصلا ب درکککک برو گمشوو فهمیدی برو بمیر هم تو هم بچت هیچی و هیچکس رو که هم خون تو باشه رو نمیخام سقطش میکنم و میرم برا خودم ی زندگی جدید شروع میکنم اووو راستی یادم رفت بگممم قرار داد بی قرار داد برو ب ی هرزه بگو که کارات و در ضمن نیازاتو رفع کنه عوضیی( از اتاق خارج شد و در رو محکم بست)
ویو جیهوپ**
نمیدونم چش شد که زد ب سرش و بلند شد و حرفشو زد و رفت بیرون اگه راست گفته باشه چی ؟! یعنی من واقعا دارم بابا میشم یا... اه اصلا نمیدونم چیکار... اره درسته اگ راست میگه میبرمش تست دی ای ان اگ راست گفته باشه باید تست دی ای ان من و اون بچه یکی باشه اگ نباشه معلوم میشه بچه از کیه... ولی اگ واقعا بچه من بود چیکار کنم نمیدونم واقعا تو فکر رفتم و در اتاق باز شد...
لیسا: عشقمم چیکار میکنی بیا پایین ببین چی شده..
جیهوپ: مگ چی شده؟(اخم غلیظ)
لیسا: همم تهیونگ ب ا.ت اعتراف کرد و ا.ت هم قبول کرد فک کنم آخر این هفته عروسیهه
جیهوپ: چییی یعنی چی اخه؟ مگ میشه
لیسا: وا جیهوپ چی میگی معلومه میشه همد دوست دارن دیگ
جیهوپ:خفه شو از جلو چشامم گمشوو فقط
رفتم پایین دیدم تهیونگ ا.ت رو بوص میکرد خون جلو چشامو گرفت ولی باید خودمو کنترل کنمم فعلا از هیچی مطمعن نیستم ولی ب محض اینکه اون بچه اگ مال باشه اونموقعه حساب ا.ت خانم رو میرسمم فعلا صبر میکنم...
جیهوپ: یااا دارین چ غلطی میکنین(نسبتا بلند که اون دوتا از هم جدا شدن)
تهیونگ: عا هیچی.. راستش اونروز گفتی هاا کی رو دوس دارم و اینکه معرفیش کنم خب من... ا.ت رو دوس داشتم و از اولم دوسش دارمم راستی تصمیم گرفتیم این هفته اگ بشه عقد کنیم
جیهوپ:اووو چ عجله ایی هم دارین نه؟(نگا اعصبانی ب ا.ت)
ا.ت: خب برادر شوهر عزیز من تاقت ندارم از عشق بچگیم دور بمونم برا همین آخر این هفته میخایم عقد کنیم
جیهوپ: زن ددش عزیزم میشه ی دقیقه حرف بزنیمم( با حرص که دندون هاشو بهم میسایید)
ا.ت: اوو بله برادر شوهر
رفتیم آشپزخونه...
جیهوپ: تست میخام.
ا.ت:دیگ برام مهم نیست چی میخای من زندگی جدید رو میخام شروع کنم دست از سرم بردار..
جیهوپ:اگ اون بچه مال منه اگ راست میگی تست دی ای ان میخام ازت..
ا.ت: خنده بلند** خیلی خری هاا میگم تموم شد خبب من نه بچه تو رو نه تورو مخام قراره سقط شه بفهمم
جیهوپ: دست بهش بزنی میکشمت اول تست بده بعد..
بعد اومده میگه بچه منه.. هه همتون ی نوعه هرزه این.
ا.ت:جیهوپ..هق .. ببین من تا حالا با هیچکس رابطه نداشتم چرا تو باور نمیکنی؟!
جیهوپ: یعنی میگی این بچه...
ا.ت: هقق... بچه... توعه
جیهوپ: ببین.... دارم خودمو بزور کنترل میکنم که اینجا نکشمت ولی.. بیخیال برو گمشووو از زندگیمم
ا.ت:باور نمیکنی ن؟
جیهوپ: هه من ب خودم قول دادم که از این ساعت به بعد حرف ی هرزه رو هیچوقت گوش نمیکنم
ا.ت: باشههههه اصلا ب درکککک برو گمشوو فهمیدی برو بمیر هم تو هم بچت هیچی و هیچکس رو که هم خون تو باشه رو نمیخام سقطش میکنم و میرم برا خودم ی زندگی جدید شروع میکنم اووو راستی یادم رفت بگممم قرار داد بی قرار داد برو ب ی هرزه بگو که کارات و در ضمن نیازاتو رفع کنه عوضیی( از اتاق خارج شد و در رو محکم بست)
ویو جیهوپ**
نمیدونم چش شد که زد ب سرش و بلند شد و حرفشو زد و رفت بیرون اگه راست گفته باشه چی ؟! یعنی من واقعا دارم بابا میشم یا... اه اصلا نمیدونم چیکار... اره درسته اگ راست میگه میبرمش تست دی ای ان اگ راست گفته باشه باید تست دی ای ان من و اون بچه یکی باشه اگ نباشه معلوم میشه بچه از کیه... ولی اگ واقعا بچه من بود چیکار کنم نمیدونم واقعا تو فکر رفتم و در اتاق باز شد...
لیسا: عشقمم چیکار میکنی بیا پایین ببین چی شده..
جیهوپ: مگ چی شده؟(اخم غلیظ)
لیسا: همم تهیونگ ب ا.ت اعتراف کرد و ا.ت هم قبول کرد فک کنم آخر این هفته عروسیهه
جیهوپ: چییی یعنی چی اخه؟ مگ میشه
لیسا: وا جیهوپ چی میگی معلومه میشه همد دوست دارن دیگ
جیهوپ:خفه شو از جلو چشامم گمشوو فقط
رفتم پایین دیدم تهیونگ ا.ت رو بوص میکرد خون جلو چشامو گرفت ولی باید خودمو کنترل کنمم فعلا از هیچی مطمعن نیستم ولی ب محض اینکه اون بچه اگ مال باشه اونموقعه حساب ا.ت خانم رو میرسمم فعلا صبر میکنم...
جیهوپ: یااا دارین چ غلطی میکنین(نسبتا بلند که اون دوتا از هم جدا شدن)
تهیونگ: عا هیچی.. راستش اونروز گفتی هاا کی رو دوس دارم و اینکه معرفیش کنم خب من... ا.ت رو دوس داشتم و از اولم دوسش دارمم راستی تصمیم گرفتیم این هفته اگ بشه عقد کنیم
جیهوپ:اووو چ عجله ایی هم دارین نه؟(نگا اعصبانی ب ا.ت)
ا.ت: خب برادر شوهر عزیز من تاقت ندارم از عشق بچگیم دور بمونم برا همین آخر این هفته میخایم عقد کنیم
جیهوپ: زن ددش عزیزم میشه ی دقیقه حرف بزنیمم( با حرص که دندون هاشو بهم میسایید)
ا.ت: اوو بله برادر شوهر
رفتیم آشپزخونه...
جیهوپ: تست میخام.
ا.ت:دیگ برام مهم نیست چی میخای من زندگی جدید رو میخام شروع کنم دست از سرم بردار..
جیهوپ:اگ اون بچه مال منه اگ راست میگی تست دی ای ان میخام ازت..
ا.ت: خنده بلند** خیلی خری هاا میگم تموم شد خبب من نه بچه تو رو نه تورو مخام قراره سقط شه بفهمم
جیهوپ: دست بهش بزنی میکشمت اول تست بده بعد..
۶۳.۵k
۰۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.