forbidden lovemaking pt 3 continue
_لباس خودمو خراب نمیکنم
تیکه ای از تور روی دامن دختر رو کشید تا پاره بشه
&لباسم
_الان بالت مهمه یا لباست پرنسس؟!
پشت سرش رفت، با استشمام بوی خون دخترک، غریزه اش داشت بهش چیره میشد، اما باز هم سعی کرد خودش رو کنترل کنه و زخم دختر رو با همون پارچه توری محکم بست تا زمانی که به قصر میرسن دختر نمرده باشه، دختر با گریه گفت
&من هنوز درد دارم
_منم نگفتم دردت رو بهتر میکنم
بلند شد و دوباره رو به روی دختر ایستاد، قد دخترک تقریبا تا روی سینه اش بود، از بالا که نگاهش میکرد، با جزئیات بیشتری بدنش رو میدید، نمی خواست باور کنه که از چیزی که دیده بیشتر از همسر آینده اش خوشش آمده، مشغول دید زدن دختر بود که دختر گفت...
#استری_کیدز
#لینو
تیکه ای از تور روی دامن دختر رو کشید تا پاره بشه
&لباسم
_الان بالت مهمه یا لباست پرنسس؟!
پشت سرش رفت، با استشمام بوی خون دخترک، غریزه اش داشت بهش چیره میشد، اما باز هم سعی کرد خودش رو کنترل کنه و زخم دختر رو با همون پارچه توری محکم بست تا زمانی که به قصر میرسن دختر نمرده باشه، دختر با گریه گفت
&من هنوز درد دارم
_منم نگفتم دردت رو بهتر میکنم
بلند شد و دوباره رو به روی دختر ایستاد، قد دخترک تقریبا تا روی سینه اش بود، از بالا که نگاهش میکرد، با جزئیات بیشتری بدنش رو میدید، نمی خواست باور کنه که از چیزی که دیده بیشتر از همسر آینده اش خوشش آمده، مشغول دید زدن دختر بود که دختر گفت...
#استری_کیدز
#لینو
۱۵.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.