دختر مافیا پارت ۴۱
(پایان فلش بک)
دو یون:که اینطور
+آره
سوهی:اوپا،خواهرته؟
+نه
خواستم بگم که سرهنگ هست اما خود سرهنگ جواب داد
و من از جوابی که داد موندم
دو یون:من پارک دو یون هستم،دوست دختر و همینطور سرهنگِ دنیل
سوهی:او،آفرین اوپا!تونستی مخ سرهنگت رو بزنی!
+نه اینجوری نیست
سوهی:از آشنایی باهاتون خوشبختم،تعریف هاتون رو شنیده بودم،اگه اوپا اذیت کرد شمارو به من بگید
+سوهی!
مثل همیشه
سوهی:اوپا خواهرت خوبه؟
+آره آره خوبه
دستپاچه شده بودم
سرهنگ به بازوم زد
آروم بدونه اینکه سوهی متوجه بشه زمزمه کرد
دو یون:میدونه قضیه خواهرت رو؟
+نه،نباید بدونه
سوهی:خوبه،اوه یادم رفت
و زد تو سرش
+چیشده؟
چرا زد تو سرش؟
سوهی:یادم نبود،پاما هم اومده!
سرتیپ هم اومده؟
سرهنگ از من متعجب تر
دو یون:سرتیپ هم اومده؟
تا این حرف رو سرهنگ زد صدای قدم های یه نفر رو شنیدم
اون سرتیپ عه!
سرتیپ کیم:سوهی!برات شکلات برداشتم
با لبخند بزرگی سمت ما اومد
من و سرهنگ باهم و هماهنگ احترام گذاشتیم و گفتیم
×سلام قربان
سرتیپ کیم متعجب به ما نگاه کرد
سوهی:پاپا!مرسییییی
سرتیپ کیم:دنیل!دو یون جان!خیلی وقت بود ندیده بودمتون
+از دیدن شما خوشحالم قربان
دو یون:منم همینطور
سرتیپ کیم:باشه باشه بسه،آزاد
سوهی:شماها هیچ وقت عوض نمیشین!مخصوصا دنیل
سرتیپ کیم:پس بیا یه کاری کنیم!اگه یبار دیگه تو توی محیط بیرون از سرکار به من قربان بگید من میدونم و شما!
ایشون همیشه خارج از محیط کاری مهربون و خوش خنده هستن
×چشم
سوهی:پاپا من یهویی اوپا رو با دوست دخترش دیدم!
من و سرهنگ شوکه شدیم که گفت
دو یون:نه اینجوری نیست درواقعه
سرهنگ نمیدونست باید چی بگه
منم همینطور
+آره آره اینجوری نیست
سوهی:ولی الان باهم هستین و خودتون گفتید
دو یون:خب آره ولی
سرتیپ کیم:باشه باشه،آروم باشید!عیبی نداره که
×واقعا؟
باهم گفتیم
سرتیپ:آره،ولی دو یون جان تو سرهنگ هستی و دنیل سروان،نباید زندگی شخصیتون ر با کار یکی کنید!همینطور که شماها همیشه باهم کار می کنیید
+اصلا نگران نباشید
دو یون:بله ما حواسمون هست
سرتیپ کیم:اوه،شنیده بودم که شما یه ماموریت مهم باهم دارین!
سوهی:پاپا،اوما همیشه با سرهنگ پارک ماموریت داره!
+اینجوری نیست!!
سوهی:من بهتر از هرکسی تو رو میشناسم اوپا!منو گول نزن
دو یون:سوهی جان لطفا با من راحت باش،لازم نیست سرهنگ صدام کنی!
سوهی:پس صدات میکنم،اونی!
سوهی سوهی سوهیییی!
مثل همیشه خوش خنده و مهربون
دو یون:عالیه
_____________________________________________
اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعدی
جانه🩷
دو یون:که اینطور
+آره
سوهی:اوپا،خواهرته؟
+نه
خواستم بگم که سرهنگ هست اما خود سرهنگ جواب داد
و من از جوابی که داد موندم
دو یون:من پارک دو یون هستم،دوست دختر و همینطور سرهنگِ دنیل
سوهی:او،آفرین اوپا!تونستی مخ سرهنگت رو بزنی!
+نه اینجوری نیست
سوهی:از آشنایی باهاتون خوشبختم،تعریف هاتون رو شنیده بودم،اگه اوپا اذیت کرد شمارو به من بگید
+سوهی!
مثل همیشه
سوهی:اوپا خواهرت خوبه؟
+آره آره خوبه
دستپاچه شده بودم
سرهنگ به بازوم زد
آروم بدونه اینکه سوهی متوجه بشه زمزمه کرد
دو یون:میدونه قضیه خواهرت رو؟
+نه،نباید بدونه
سوهی:خوبه،اوه یادم رفت
و زد تو سرش
+چیشده؟
چرا زد تو سرش؟
سوهی:یادم نبود،پاما هم اومده!
سرتیپ هم اومده؟
سرهنگ از من متعجب تر
دو یون:سرتیپ هم اومده؟
تا این حرف رو سرهنگ زد صدای قدم های یه نفر رو شنیدم
اون سرتیپ عه!
سرتیپ کیم:سوهی!برات شکلات برداشتم
با لبخند بزرگی سمت ما اومد
من و سرهنگ باهم و هماهنگ احترام گذاشتیم و گفتیم
×سلام قربان
سرتیپ کیم متعجب به ما نگاه کرد
سوهی:پاپا!مرسییییی
سرتیپ کیم:دنیل!دو یون جان!خیلی وقت بود ندیده بودمتون
+از دیدن شما خوشحالم قربان
دو یون:منم همینطور
سرتیپ کیم:باشه باشه بسه،آزاد
سوهی:شماها هیچ وقت عوض نمیشین!مخصوصا دنیل
سرتیپ کیم:پس بیا یه کاری کنیم!اگه یبار دیگه تو توی محیط بیرون از سرکار به من قربان بگید من میدونم و شما!
ایشون همیشه خارج از محیط کاری مهربون و خوش خنده هستن
×چشم
سوهی:پاپا من یهویی اوپا رو با دوست دخترش دیدم!
من و سرهنگ شوکه شدیم که گفت
دو یون:نه اینجوری نیست درواقعه
سرهنگ نمیدونست باید چی بگه
منم همینطور
+آره آره اینجوری نیست
سوهی:ولی الان باهم هستین و خودتون گفتید
دو یون:خب آره ولی
سرتیپ کیم:باشه باشه،آروم باشید!عیبی نداره که
×واقعا؟
باهم گفتیم
سرتیپ:آره،ولی دو یون جان تو سرهنگ هستی و دنیل سروان،نباید زندگی شخصیتون ر با کار یکی کنید!همینطور که شماها همیشه باهم کار می کنیید
+اصلا نگران نباشید
دو یون:بله ما حواسمون هست
سرتیپ کیم:اوه،شنیده بودم که شما یه ماموریت مهم باهم دارین!
سوهی:پاپا،اوما همیشه با سرهنگ پارک ماموریت داره!
+اینجوری نیست!!
سوهی:من بهتر از هرکسی تو رو میشناسم اوپا!منو گول نزن
دو یون:سوهی جان لطفا با من راحت باش،لازم نیست سرهنگ صدام کنی!
سوهی:پس صدات میکنم،اونی!
سوهی سوهی سوهیییی!
مثل همیشه خوش خنده و مهربون
دو یون:عالیه
_____________________________________________
اومیدوارم خوشتون اومده باشه
تا پارت بعدی
جانه🩷
۱.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.