فیک کوک pt2
*هوی دختر ؟
+ب..بله؟
*اسمت چیه؟
+عااام...ا.ت
*واو،خب دلت یه دوست پسر میلیارد و جذاب نمیخواد؟
+چی؟چی میگی واس خودت؟ میدونی اگه بابام بفهمه چی میشه؟
* خوشحال میشه دیگه! دوتا شرکت موفق باهم ترکیب میشن
+چی؟ نه نه نه ، منظورت چیه؟
* ببین خوشگل خانم ، اینجوری فک کن که تو ب من جواب مثبت میدی ، بعد منم میشم داماد خانواده ی کیم که خیلی پولدار و موفق هستن ، حالا این داماد جذاب که من باشم خودش ی پا میلیاردره! این یعنی خوشبختی:>
+به هرحال... من جوابم منفیه
*پس میدزدمت! (🤣)
+ببینم تو گاوی؟
*حالا خوبه خودتم عاشقمی! اونجوری که تو به رگای گردن من نگاه میکردی
+ (سرخ شد) ولی بازم... نمیشه
* اصن تو چند سالته؟
+..... بیست!
* عالی! پس با بابات حرف میزنم
+ یاااااا مگه خل شدییییییی
* (خنده) شوخی کردم ، من از رابطه پنهانی بیشتر لذت میبرم! فعلا ا.ت جووووووون
+ (اروم) بری دیگه ب نگردی
در و باز کرد و با ۲ تا از بادیگاردا رفت ، منم هندزفری گذاشتم و به بقیه کارا رسیدم. ساعت ۸ رفتم پیش بابا و گفتم زودتر میرم خونه ، اونم به راننده زنگ زد و و اومدن دنبالم
(پرش زمانی ، کاخ کیم)
+یوناااااااا
" سلاااام ا.ت جونییییییی
+شام چی داریم ؟ دارم میمیرم از گشنگی!
" عههه خداکنه ! برات لازانیا درست کردم ، میدونستم دوس داری!
+دستت درد نکنه یونا جونم ، تو این دنیا فقط تو منو میشناسی!
رفتم و بغلش کردم ، یونا تقریبا ۲ ساله اومده خدمتکاران شده ولی من بیشتر به چشم دوست بهش نگاه میکنم ، اون ۱۹ سالشه و خیلی مهربونه
+میرم بالا لباسامو عوض میکنم ، بعد میام پیشت باهم حرف بزنیم نمیدونی چی شده!
"منتظرمممم
( پرش زمانی)
+یوناااااااا بیا بشین
" اومدمممممم!
تمام قضیه جونگ کوک رو براش تعریف کردم و منتظر ری اکشنشش شدم
"داری میگی پولدارترین مرد کره ازت خاستگاری کرد؟ واییییییییییی روانی چرا قبول نکردیییییی؟ میدونی چقد خوب میشدددددد من میومدم ساقدوشت میشدمممم ! ا.ت بخدا تو مغز خر خوردییییی( مود من وقتی یکی از دوستام ب رلش جواب منفی داد🤣)
+ ببند اون گاراژ! میدونی بابام چقد ناراحت میشه؟
" واا از خداشم باشه! هم دخترش سروسامون میگیره هم دومادش میشه اونی که باهاش قرارداد میشه!
+ شاید ولی بازم فکر خوبی نیست...
(مثلا گوشی ا.ت پیام اومد ، دلتون آب آیفون ۱۴ پرومکس هست :>>>>)
+یه یارو پیام داده
" کیه ؟ چی میگه؟
+ "ده دقیقه دیگه بیا پایین ، یه لباس خوب هم بپوش "
" واهاییی معلومه که جئونِ
+ یعنی این روانی منو کجا میبره؟(روانی خودتیو هفت جد و آبادت پدرصلواتی=-=)
" شاید ببرتت رستوران شایدم برین خونشششش
+ پس بابا چی؟
" بگو رفتی خونه ی یکی از دوستات ، اصن الان بهش زنگ بزن
+ یه کاری، اگه بیرون بودیم و زنگ زد بهش میگم مهمونی هستم ، اگه زنگ هم نزد که ولش کن
" ایول کار درست همینه ! حالا بدو بریم بالا یه لباس انتخاب کنیم!
( اتاق ا.ت)
+ این خیلی روشنه ، این خیلی پر زرق و برقه ، این یکی خیلی بازه ، این خیلی...
" وای دختر سرمو بردی! یه لباس بگیر بپوش دیگه، اصن خودم خودم برات پیدا میکنم(بعد چند مین) این عالیههههه
+ببینم مغز خر خوردی؟ اینو بپوشم که همون اول تح:>ریک میشه
" بهتر! یه بچه گوگولی میاد تو خونه خودم میشم خالش!
+ بخدا.......
----------‐------------------------------------‐------------------------------------‐-----------
حمایت🤝🏻🙃؟
+ب..بله؟
*اسمت چیه؟
+عااام...ا.ت
*واو،خب دلت یه دوست پسر میلیارد و جذاب نمیخواد؟
+چی؟چی میگی واس خودت؟ میدونی اگه بابام بفهمه چی میشه؟
* خوشحال میشه دیگه! دوتا شرکت موفق باهم ترکیب میشن
+چی؟ نه نه نه ، منظورت چیه؟
* ببین خوشگل خانم ، اینجوری فک کن که تو ب من جواب مثبت میدی ، بعد منم میشم داماد خانواده ی کیم که خیلی پولدار و موفق هستن ، حالا این داماد جذاب که من باشم خودش ی پا میلیاردره! این یعنی خوشبختی:>
+به هرحال... من جوابم منفیه
*پس میدزدمت! (🤣)
+ببینم تو گاوی؟
*حالا خوبه خودتم عاشقمی! اونجوری که تو به رگای گردن من نگاه میکردی
+ (سرخ شد) ولی بازم... نمیشه
* اصن تو چند سالته؟
+..... بیست!
* عالی! پس با بابات حرف میزنم
+ یاااااا مگه خل شدییییییی
* (خنده) شوخی کردم ، من از رابطه پنهانی بیشتر لذت میبرم! فعلا ا.ت جووووووون
+ (اروم) بری دیگه ب نگردی
در و باز کرد و با ۲ تا از بادیگاردا رفت ، منم هندزفری گذاشتم و به بقیه کارا رسیدم. ساعت ۸ رفتم پیش بابا و گفتم زودتر میرم خونه ، اونم به راننده زنگ زد و و اومدن دنبالم
(پرش زمانی ، کاخ کیم)
+یوناااااااا
" سلاااام ا.ت جونییییییی
+شام چی داریم ؟ دارم میمیرم از گشنگی!
" عههه خداکنه ! برات لازانیا درست کردم ، میدونستم دوس داری!
+دستت درد نکنه یونا جونم ، تو این دنیا فقط تو منو میشناسی!
رفتم و بغلش کردم ، یونا تقریبا ۲ ساله اومده خدمتکاران شده ولی من بیشتر به چشم دوست بهش نگاه میکنم ، اون ۱۹ سالشه و خیلی مهربونه
+میرم بالا لباسامو عوض میکنم ، بعد میام پیشت باهم حرف بزنیم نمیدونی چی شده!
"منتظرمممم
( پرش زمانی)
+یوناااااااا بیا بشین
" اومدمممممم!
تمام قضیه جونگ کوک رو براش تعریف کردم و منتظر ری اکشنشش شدم
"داری میگی پولدارترین مرد کره ازت خاستگاری کرد؟ واییییییییییی روانی چرا قبول نکردیییییی؟ میدونی چقد خوب میشدددددد من میومدم ساقدوشت میشدمممم ! ا.ت بخدا تو مغز خر خوردییییی( مود من وقتی یکی از دوستام ب رلش جواب منفی داد🤣)
+ ببند اون گاراژ! میدونی بابام چقد ناراحت میشه؟
" واا از خداشم باشه! هم دخترش سروسامون میگیره هم دومادش میشه اونی که باهاش قرارداد میشه!
+ شاید ولی بازم فکر خوبی نیست...
(مثلا گوشی ا.ت پیام اومد ، دلتون آب آیفون ۱۴ پرومکس هست :>>>>)
+یه یارو پیام داده
" کیه ؟ چی میگه؟
+ "ده دقیقه دیگه بیا پایین ، یه لباس خوب هم بپوش "
" واهاییی معلومه که جئونِ
+ یعنی این روانی منو کجا میبره؟(روانی خودتیو هفت جد و آبادت پدرصلواتی=-=)
" شاید ببرتت رستوران شایدم برین خونشششش
+ پس بابا چی؟
" بگو رفتی خونه ی یکی از دوستات ، اصن الان بهش زنگ بزن
+ یه کاری، اگه بیرون بودیم و زنگ زد بهش میگم مهمونی هستم ، اگه زنگ هم نزد که ولش کن
" ایول کار درست همینه ! حالا بدو بریم بالا یه لباس انتخاب کنیم!
( اتاق ا.ت)
+ این خیلی روشنه ، این خیلی پر زرق و برقه ، این یکی خیلی بازه ، این خیلی...
" وای دختر سرمو بردی! یه لباس بگیر بپوش دیگه، اصن خودم خودم برات پیدا میکنم(بعد چند مین) این عالیههههه
+ببینم مغز خر خوردی؟ اینو بپوشم که همون اول تح:>ریک میشه
" بهتر! یه بچه گوگولی میاد تو خونه خودم میشم خالش!
+ بخدا.......
----------‐------------------------------------‐------------------------------------‐-----------
حمایت🤝🏻🙃؟
۷.۸k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.