p47
میدونستم این آخرین روزیه که توی مدرسه ای و بعد از اون میری دانشگاه و هیچ نشونی ای قرار نیست ازت داشته باشم ولی همزمان میدونستم اگر پدرم چیزی راجب گرایشم و حسم به تو بدونه قطعا زنده ام نمیزاره...
ولی حسم بیشتر از چیزی بود که بخوام حتی به اتفاقایی که بعدش میوفته فکر کنم، چیزی راجب گرایش تو نمیدونستم و فقط از بقیه راجع به اخلاق خوبت و برخورد مناسبت شنیده بودم پس با خودم فکر کردم قطعا قرار نیست اتفاق بدی بیوفته و نهایتا قراره تا آخر عمرم تو حسرت داشتنت بمونم...
وقتی حرفات تموم شد، تعظیم کوتاهی کردی و پس از نتیجه گیری کوتاهی، از کلاس رفتی بیرون، همون موقع بود که تصمیمم رو گرفتم...دلمو زدم به دریا و با اجازه گرفتن از معلمم، از کلاس خارج شدم.
استرس عمیق و زیادی تمام بدنم رو تحت کنترل گرفته بود و لرزش دستام بیش از حد شده بود ولی تو داشتی با سرعت حرکت میکردی و باید خودمو بهت میرسوندم پس به پاهام تکونی دادم و به سمتت دویدم و دستت رو کشیدم تا وایسی، وقتی برگشتی و من رو دیدی لبخند مهربونی بهم زدی و گفتی:«پسر کوچولو؟ کاری داشتی؟» زبونم بند اومده بود از اون لحن جذاب و مهربونت ولی به زور جواب دادم:«فکر کنم عاشقت شدم...» خودم از کاری که کرده بودم خنده ام گرفته بود،اینکه اینجوری به یکی اعتراف کنم واقعا دور از ذهن بود و چیز مسخره ای بود ولی بهرحال باید میگفتم...تو خندیدی و گفتی:«مطمئنی؟» و من به سرعت سرم رو به معنی تایید تکون دادم...اونموقع فقط بهم شمارت رو دادی و گفتی باید از حسم مطمئن شم و بعدش تصمیم بگیرم ولی فعلا میتونم باهات در ارتباط باشم...
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
ولی حسم بیشتر از چیزی بود که بخوام حتی به اتفاقایی که بعدش میوفته فکر کنم، چیزی راجب گرایش تو نمیدونستم و فقط از بقیه راجع به اخلاق خوبت و برخورد مناسبت شنیده بودم پس با خودم فکر کردم قطعا قرار نیست اتفاق بدی بیوفته و نهایتا قراره تا آخر عمرم تو حسرت داشتنت بمونم...
وقتی حرفات تموم شد، تعظیم کوتاهی کردی و پس از نتیجه گیری کوتاهی، از کلاس رفتی بیرون، همون موقع بود که تصمیمم رو گرفتم...دلمو زدم به دریا و با اجازه گرفتن از معلمم، از کلاس خارج شدم.
استرس عمیق و زیادی تمام بدنم رو تحت کنترل گرفته بود و لرزش دستام بیش از حد شده بود ولی تو داشتی با سرعت حرکت میکردی و باید خودمو بهت میرسوندم پس به پاهام تکونی دادم و به سمتت دویدم و دستت رو کشیدم تا وایسی، وقتی برگشتی و من رو دیدی لبخند مهربونی بهم زدی و گفتی:«پسر کوچولو؟ کاری داشتی؟» زبونم بند اومده بود از اون لحن جذاب و مهربونت ولی به زور جواب دادم:«فکر کنم عاشقت شدم...» خودم از کاری که کرده بودم خنده ام گرفته بود،اینکه اینجوری به یکی اعتراف کنم واقعا دور از ذهن بود و چیز مسخره ای بود ولی بهرحال باید میگفتم...تو خندیدی و گفتی:«مطمئنی؟» و من به سرعت سرم رو به معنی تایید تکون دادم...اونموقع فقط بهم شمارت رو دادی و گفتی باید از حسم مطمئن شم و بعدش تصمیم بگیرم ولی فعلا میتونم باهات در ارتباط باشم...
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۵۷۰
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.