تپش قلب پارت ۶۴
سوسک انداخت بیرون منم رفتم رو دسته یوری نشستم که اومد کوک:خوبه الان من:آره اومد نزدیک صورتم یکم خم شد یه دسته دیگشو کنارم رو دسته مبل گذاشت کوک:میدونی خیلی عاشقتم که از نگاه کردنت سیر نمیشم از بوسیدن لبات از خودت انگوشتشو رو موهام کشید و داد عقب و دستشو رو صورتم کشید گردنم شونم بازوم و کمرم دستشو مالید کمرمو گرفت پاش بین پام بود یکی از دستامو رو صورتش گذاشتم به لبام نزدیک شد همون موقع بوسید کمرم یکم داد جلو دو تا دستامو دور گردنش حلقه کردم که از پشت رفتم افتادم رو مبل خودشم اومد لبا همدیگرو میبوسیدیم یکم فاصله گرفت دوتا دستامو انداختم از بدنم فاصله داشت یه پاش وسط پام بود اون یکیم پایین یه دستشو رو صورتم کشید کوک:چطور میتونی انقدر خوشمزه باشی هان لعنتی اومد این دفع محکم لباشو گذاشت رو لبام و لبامو بوسید محکم سفت و تند تند پشت سرهم میبوسید قشنگ وزنشو انداخت روم و افتاد روم لبامو ول نمیکرد بعد چند دقیقه بوسیدن جدا شدیم نه کامل سرشو تو گردنم برد و لیس زد و مک زد از مکمو تا گردنمو قسمت شونم لباسمو کشید سمت شونمو اون قسمتم بوسید و لیس زد کوک:لعنتی (اوکی بسه دیگه😐😂😂🤣) انقدر خوشمزه ای که هرچقدرم بخورمت سیر نمیشم شروع کرد به قلقلک دادن همون قسمت من:نکنننن😂 چرا قلقلک میدی 😂😂😂 کوک:آخ آخ بیشتر میکنم شروع کرد همه جامو قلقلک داد انگوشتشو رو شیکم گذاشت من:نه نکن نه جونگ کوککککک😂😂🤣🤣🤣🤣🤣نهههههه بسه تو رو خدا😂😂😂🤣 رفت سراغ گردنم صورتشو برد قلقلک میداد اینه چی میخندیدم من:نکن جونگ کوک خودمم قلقلک میدما😂😂🤣🤣🤣😂😂تو رو خدا نکن بسه وایی😂😂🤣😂😂🤣🤣🤣🤣 خودشم میخندید کوک:میخوام بکنم تو هن بده من:اوکی همون موقع چرخوندمش من افتادم روش نشستم رو شیکمش خودمو بردم پایین شیکمشو قلقلک دادم میخندید کوک:نعههه 😂😂🤣🤣🤣🤣😂😂🤣 یورا من یه چیزی گفتم نکن😂🤣🤣🤣🤣😂😂🤣🤣 من:هان چطور تو بکنی من نکنم کوک:نهههههه😂😂🤣🤣🤣🤣🤣😂😂(یجوری میگن نه انگار از زندگی ناامیدن😐😂🤣🤣😂نعهععههههههه) یورااااااا😂😂🤣🤣🤣😂😂🤣🤣 غلط کردم بسه بعد ولش کردم ترکید از خنده از روش پاشدم همونجوری با نیش باز افتاد رو زمین از رو مبل دمرو منم رفتم رو کمرش نشستم (با اسبت اشتباه گرفتی😐😂😂🤣) پاشد دوتا دستامو دور شیکمش حلقه کردم راه میرفت ول کردم یه دفع چپ شدم (خوب به فنا رفت خوب هممون میدونستیم بعد از اون سرگیجه قراره بیهوش بشه دلی نکردم این الان حاملس☺😁😂😂😂😂😂به خدا راست میگم😐✋😂😂🤣😂😂) چپ شدم افتادم زمین بیهوش شدم
از زبون جونگ کوک
یهو افتاد بیهوش شد چون من تکون خوردم سریع رفتم سمتش من:یورا یورا چی شد یه دفع دستمو رو صورتش کشیدم من:یورا یورا نفسم
از زبون جونگ کوک
یهو افتاد بیهوش شد چون من تکون خوردم سریع رفتم سمتش من:یورا یورا چی شد یه دفع دستمو رو صورتش کشیدم من:یورا یورا نفسم
۴.۴k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.