برادر من
برادر من پارت ۷
ویو ا/ت*
صبح بیدار شدم دیدم تو یه اتاق خودم نیستم یه دوش گرفتم و لباسی که روی میز بود رو پوشیدم
(داخل پست قبلی گذاشتم)
از اتاق رفتم بیرون دیدم هیچکس نیست خیلی ترسیده بودم از خونه زدم بیرون دیدم تهیونگ داره به گلا آب میده
ا/ت:هی میدونی چقدر ترسیدم چرا تنهام گذاشتی
تهیونگ:تنهات نذاشتم
ا/ت:یهو اتقاق های دیشب یادم اومد
هی هی هی تو به من تجاوز کردی عوضی میریم به بابا الدنگت میگم اسکل(شروع کرد مشت زدن به سینه تهیونگ)
تهیونگ: بس کن دیگه چرا منو میزنی
یادت نمیاد .......
ویو ا/ت*
صبح بیدار شدم دیدم تو یه اتاق خودم نیستم یه دوش گرفتم و لباسی که روی میز بود رو پوشیدم
(داخل پست قبلی گذاشتم)
از اتاق رفتم بیرون دیدم هیچکس نیست خیلی ترسیده بودم از خونه زدم بیرون دیدم تهیونگ داره به گلا آب میده
ا/ت:هی میدونی چقدر ترسیدم چرا تنهام گذاشتی
تهیونگ:تنهات نذاشتم
ا/ت:یهو اتقاق های دیشب یادم اومد
هی هی هی تو به من تجاوز کردی عوضی میریم به بابا الدنگت میگم اسکل(شروع کرد مشت زدن به سینه تهیونگ)
تهیونگ: بس کن دیگه چرا منو میزنی
یادت نمیاد .......
۱۳.۴k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.