پارت ۱۹
پارت ۱۹
ویوا.ت
نمیدونم کوک واقعا انسان هست یا نه چون اصن درک نمیکرد من چجوریم و نمیتونه هم منو درک کنه چون من نیس
&کوک داری چه غل\\طی میکنی ترخدا برو اونوررررر
—خفه شوووو اگه انقد بگی کاری میکنم تا سه هیچ چن ماه نتونی را\\ه بری
&کوک ولم کنننن تو مستیییی
—نی...نیستمممم
&کوککککک
ویوفردا صبح....★میدونم یدفه شد و شما تعجب کردین 😂😂میخواستم کرم بریزمممم★
—ایشششش...سرممم ★روی ا.ت بود★
—وادت....فاخخخخخ...این چیهههه چقد کوچولوعهههه (باپوزخندمیگه)
&اییییی.....ت..توووو گمشوووو اونورررر اهههه
—دیشبچیشد من چرا با شلوار\\م فقط؟؟؟
&به مغزت فشار نیارررر
—ایششش (داشت میرف دستشو میگیره)....بگو دیشب چیشد من چرا رو\\\ت بودم؟؟؟
&ایشششش دیسب داشتی قنزمسژندسمسسدسس بعد من حولت دادم رفتب عقب و افتادی زمین ولی دوباره اومدی پیشم بعد رو\\ی من خوابت برد
—بادستش سرشو میخارونه : اااا.....اوهههه....اوکککک من میرم....اوه باید برم حموم (بچه گیج شده).
&وادد فازاینکه اینطوری نمیشد چرا .....؟؟؟؟ولش
&اجومااااا ابمیوه
+ببخشید عزیزم تموم شده
&ایشششش گندش بزنن
+میخوای یکی بگیرم ؟
&یکی کمه ولی نه نمیخواد خودم بعداز ظهر میخوام برم بیرون میگیرم
—یدفه میاد میسنوه : بااجازه کی؟؟؟....اونم کجااا؟؟؟
&خونه اقا شجاع....اجازه؟؟؟...هههه زارت کی هست که باید ازاون اجازه بگیرممم؟
—تو چقد رو داری دختره بیشعو\\ر....مگه کوری نمیبینی اینجام ...پس بایدم ازم اجازه بگیری بعد بری
&کور خوندی کوشتولو ....توکسی نیستی که بخوام ازتو اجازه بگیرم
—ببین پاری رو....
&پس کی رو مخه من راه میره؟؟؟...فقط تو مخ نداریا عاسیسممم...(با حرصی میگه)...
—خیلی رو داری
&ممنون اگه تموم شد بیا بنیش بکوفت
—بنی...بنیس ...بنیش...اوففففف بنیس بنیش اصن ینی چییییی
&هیچییییی بیا بشین بخورررر
—اوفففف مودوشور تورو ببرن با اون زبونت
&یاااااا این زبونه گیلکیه توهم زبونه بوسانی داری من چیزیمیگم مگههههه ...هوشیییی اخرین بارت باشه هاااا
—باپوزخند و حرصی بلندمیشه : الان تو براما بزرگ شدی داری قود قود میکنی؟...کوچولو
&عمتهههه
—هوییییی
*رییس یکی اومدن باشما کار دارن
—باش اومدم...بعدا به حسابت میرسم کوچولو
&گگگگ عمته
—ایشششش
میره
&اجوما
+بلع؟
&چرا جلو کوک بهم میگی خانوم؟؟؟
+چون ارباب گفتن کسی جرعت نداره با اسمتون صداتون کنه
&چراااا؟؟؟؟
+نمیدونم
&ایشششش....پسره هی\\\ز.
+چیزی گفتی؟؟؟
&هاااا اها نهههه
+اگه تموم کردی من جمع کنم
&اصن شروع نکردم
+&میخندن : باش بخور من جمع کنم (اجوما گف)
&چشم
+به من نگین چشم
&هیییی باش....حالا که کوک نیس
+کلا ولی خودمم خوشم نمیاد کسی باهام اینطوری حرف بزنه
&باش ولی شما بزرگتریننن...
پایان پارت۱۹
ویوا.ت
نمیدونم کوک واقعا انسان هست یا نه چون اصن درک نمیکرد من چجوریم و نمیتونه هم منو درک کنه چون من نیس
&کوک داری چه غل\\طی میکنی ترخدا برو اونوررررر
—خفه شوووو اگه انقد بگی کاری میکنم تا سه هیچ چن ماه نتونی را\\ه بری
&کوک ولم کنننن تو مستیییی
—نی...نیستمممم
&کوککککک
ویوفردا صبح....★میدونم یدفه شد و شما تعجب کردین 😂😂میخواستم کرم بریزمممم★
—ایشششش...سرممم ★روی ا.ت بود★
—وادت....فاخخخخخ...این چیهههه چقد کوچولوعهههه (باپوزخندمیگه)
&اییییی.....ت..توووو گمشوووو اونورررر اهههه
—دیشبچیشد من چرا با شلوار\\م فقط؟؟؟
&به مغزت فشار نیارررر
—ایششش (داشت میرف دستشو میگیره)....بگو دیشب چیشد من چرا رو\\\ت بودم؟؟؟
&ایشششش دیسب داشتی قنزمسژندسمسسدسس بعد من حولت دادم رفتب عقب و افتادی زمین ولی دوباره اومدی پیشم بعد رو\\ی من خوابت برد
—بادستش سرشو میخارونه : اااا.....اوهههه....اوکککک من میرم....اوه باید برم حموم (بچه گیج شده).
&وادد فازاینکه اینطوری نمیشد چرا .....؟؟؟؟ولش
&اجومااااا ابمیوه
+ببخشید عزیزم تموم شده
&ایشششش گندش بزنن
+میخوای یکی بگیرم ؟
&یکی کمه ولی نه نمیخواد خودم بعداز ظهر میخوام برم بیرون میگیرم
—یدفه میاد میسنوه : بااجازه کی؟؟؟....اونم کجااا؟؟؟
&خونه اقا شجاع....اجازه؟؟؟...هههه زارت کی هست که باید ازاون اجازه بگیرممم؟
—تو چقد رو داری دختره بیشعو\\ر....مگه کوری نمیبینی اینجام ...پس بایدم ازم اجازه بگیری بعد بری
&کور خوندی کوشتولو ....توکسی نیستی که بخوام ازتو اجازه بگیرم
—ببین پاری رو....
&پس کی رو مخه من راه میره؟؟؟...فقط تو مخ نداریا عاسیسممم...(با حرصی میگه)...
—خیلی رو داری
&ممنون اگه تموم شد بیا بنیش بکوفت
—بنی...بنیس ...بنیش...اوففففف بنیس بنیش اصن ینی چییییی
&هیچییییی بیا بشین بخورررر
—اوفففف مودوشور تورو ببرن با اون زبونت
&یاااااا این زبونه گیلکیه توهم زبونه بوسانی داری من چیزیمیگم مگههههه ...هوشیییی اخرین بارت باشه هاااا
—باپوزخند و حرصی بلندمیشه : الان تو براما بزرگ شدی داری قود قود میکنی؟...کوچولو
&عمتهههه
—هوییییی
*رییس یکی اومدن باشما کار دارن
—باش اومدم...بعدا به حسابت میرسم کوچولو
&گگگگ عمته
—ایشششش
میره
&اجوما
+بلع؟
&چرا جلو کوک بهم میگی خانوم؟؟؟
+چون ارباب گفتن کسی جرعت نداره با اسمتون صداتون کنه
&چراااا؟؟؟؟
+نمیدونم
&ایشششش....پسره هی\\\ز.
+چیزی گفتی؟؟؟
&هاااا اها نهههه
+اگه تموم کردی من جمع کنم
&اصن شروع نکردم
+&میخندن : باش بخور من جمع کنم (اجوما گف)
&چشم
+به من نگین چشم
&هیییی باش....حالا که کوک نیس
+کلا ولی خودمم خوشم نمیاد کسی باهام اینطوری حرف بزنه
&باش ولی شما بزرگتریننن...
پایان پارت۱۹
۸۵۷
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.