فیک کوک ♡رز های خونین♡ پارت ۳۳
ته ویو
رفتم سمت پذیرش...
ته:خانم ببخشید اتاق جئون جونگ کوک یا پارک دویون کجاست...با کدوم اسم واردش کردن؟(اروم)
پرستاره:یه بیمار دارشتیم به اسم شین دویون که درگذشتن ...و یکی هم جئون جونگ کوک که اتاق ۴۸۰ هستن..کدوم منظورتونه؟
(فهمیدین چیشدددد؟ هار هار من کوکو نمیکشمم)
ته: قطعا جئون جونگ کوک...ممنون
و با بکیون رفتیم سمت اتاقش...دکترشو پیدا کردم
بکیون رف جلو :اقای دکتر حالش خوبه؟میتونیم ببینیمش؟
دکتر:بله...شاید بخاطر تیری که خوردن چن وقت نتونن راه برن ولی درست میشه...فعلا نبینینشون بهتره... بیست دقیقه بهشون وقت بدین بعد میتونین ببینینشون
بکیون تشکر کرد و اومد پیش من
ته: پس چرا لیونسو اونجوری داشت گریه میکرد؟جونگ کوک که حالش خوبه؟!...صب کننن نکنه اشتباهی رفته پیش اون شین دویووون
(دیدین دیدییین!!)
بکیون گوشیشو برداشت و زنگ زد بهش و گذاشت رو ایفون
لیونسو باصدایی که توش بغض بود گوشیو جواب داد:بله؟
بکیون:لیونسو کجایی
لیونسو:بیمارستانم...
بکیون: میدونم!بیا اتاق ۴۸۰
لیونسو: اونجا چرا؟ شما رسیدین؟
بکیون:بدو بیا بهت میگم
لیونسو قطع کرد و بعد پنج دقیقه رسید
ویو لیونسو
تا اونارو دیدم اشکام دوباره سرازیر شد...چطوری نبود جونگ کوک رو باید قبول کنم؟
ته اومد جلو و بقلم کرد
ته:اروم باش لیونسو...تو اشتباهی متوجه شدی
لیونسو:ینی چی اشتباهی اخه ینی چیی
و همینجوری گریه میکردم
ته:اونی که الان مرده و تو سرد خونس..جونگ کوک نیس...اون یه اقایی به اسم شین دویون بودهه! تو جونگ کوکو با اسم خودش وارد اینجا کردیی حواست کجاس دختر
لیونسو:چ.چی؟ ینی جونگ کوک نمردهه؟
ته:اره عزیزم گریه نکن...دکتر گف تا بیست دیقه دیگه میتونیم ببینیمش
ته رو بقل کردم:اگه از دستش میدادم...باید چیکار میکردم.....شما دوتا فرشته ی نجات منین
بعدش سه تاییمون نشستیم و به در زل زدیم تا بیست دیقه بشه... انگار ثانیه ها هر یک ساعت یبار حرکت میکردن(چی گفتم حال کردیین😂)
همش داشتم خداروشکر میکردم...اگه میمرد نمیتونستم خودمو ببخشم...خدایا ازت ممنونم...سرمو تکیه دادم به دیوار و منتظر موندم
بالاخره بیست دیقه گذشت و پا شدیم رفتیم داخل.....
دیدیننن دیدیین کوک نمردددد
یاح یاح سکتتون دادم...
شرط ۲۰ لایک ۴۰ کامنت
#فیک #کوک #رمان #ارمی #فیک_کوک #fake #bts #kook #army #fake_kook
رفتم سمت پذیرش...
ته:خانم ببخشید اتاق جئون جونگ کوک یا پارک دویون کجاست...با کدوم اسم واردش کردن؟(اروم)
پرستاره:یه بیمار دارشتیم به اسم شین دویون که درگذشتن ...و یکی هم جئون جونگ کوک که اتاق ۴۸۰ هستن..کدوم منظورتونه؟
(فهمیدین چیشدددد؟ هار هار من کوکو نمیکشمم)
ته: قطعا جئون جونگ کوک...ممنون
و با بکیون رفتیم سمت اتاقش...دکترشو پیدا کردم
بکیون رف جلو :اقای دکتر حالش خوبه؟میتونیم ببینیمش؟
دکتر:بله...شاید بخاطر تیری که خوردن چن وقت نتونن راه برن ولی درست میشه...فعلا نبینینشون بهتره... بیست دقیقه بهشون وقت بدین بعد میتونین ببینینشون
بکیون تشکر کرد و اومد پیش من
ته: پس چرا لیونسو اونجوری داشت گریه میکرد؟جونگ کوک که حالش خوبه؟!...صب کننن نکنه اشتباهی رفته پیش اون شین دویووون
(دیدین دیدییین!!)
بکیون گوشیشو برداشت و زنگ زد بهش و گذاشت رو ایفون
لیونسو باصدایی که توش بغض بود گوشیو جواب داد:بله؟
بکیون:لیونسو کجایی
لیونسو:بیمارستانم...
بکیون: میدونم!بیا اتاق ۴۸۰
لیونسو: اونجا چرا؟ شما رسیدین؟
بکیون:بدو بیا بهت میگم
لیونسو قطع کرد و بعد پنج دقیقه رسید
ویو لیونسو
تا اونارو دیدم اشکام دوباره سرازیر شد...چطوری نبود جونگ کوک رو باید قبول کنم؟
ته اومد جلو و بقلم کرد
ته:اروم باش لیونسو...تو اشتباهی متوجه شدی
لیونسو:ینی چی اشتباهی اخه ینی چیی
و همینجوری گریه میکردم
ته:اونی که الان مرده و تو سرد خونس..جونگ کوک نیس...اون یه اقایی به اسم شین دویون بودهه! تو جونگ کوکو با اسم خودش وارد اینجا کردیی حواست کجاس دختر
لیونسو:چ.چی؟ ینی جونگ کوک نمردهه؟
ته:اره عزیزم گریه نکن...دکتر گف تا بیست دیقه دیگه میتونیم ببینیمش
ته رو بقل کردم:اگه از دستش میدادم...باید چیکار میکردم.....شما دوتا فرشته ی نجات منین
بعدش سه تاییمون نشستیم و به در زل زدیم تا بیست دیقه بشه... انگار ثانیه ها هر یک ساعت یبار حرکت میکردن(چی گفتم حال کردیین😂)
همش داشتم خداروشکر میکردم...اگه میمرد نمیتونستم خودمو ببخشم...خدایا ازت ممنونم...سرمو تکیه دادم به دیوار و منتظر موندم
بالاخره بیست دیقه گذشت و پا شدیم رفتیم داخل.....
دیدیننن دیدیین کوک نمردددد
یاح یاح سکتتون دادم...
شرط ۲۰ لایک ۴۰ کامنت
#فیک #کوک #رمان #ارمی #فیک_کوک #fake #bts #kook #army #fake_kook
۱۸.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.