عضو پنجم بلک پینک
پارت ۷:
رفتم و در رو باز کردم.
-سلام عزیزم خوبی
+سلام ممنون آجوما. اتفاقی افتاده
-نه عزیزم فقط دیدم که یه دختر تنهایی برای همین گفتم برات یکم غذا بیارم چون اثاث کشی داری
+خیلی ممنون لطف کردید
غذا رو گرفتم و در رو بستم. خیلی از این بابت خوشحال شدم چون خیلی گشنه بودم پس اول غذا رو خوردم بعد رفتم حموم و بعدش یکم فیلم دیدم. ساعت ۹ بود تصمیم گرفتم بخوابم چون فردا باید میرفتم کمپانی yg و تست میدادم. ساعت گوشیم رو روی ساعت ۵ کوک کردم و خوابیدم.
خانم کیم هانا شما قبول نشدید.
یکدفعه از خواب پریدم ساعت ۴:۳۰ بود. کابوس وحشتناکی بود. من همیشه فکر میکردم که قبول میشم ولی اگه قبول نشم یا حذف بشم باید چیکار کنم. دست از فکر کردن به این افکار برداشتم این رویای من بود پس هرجور شده بهش میرسیدم حتی اگه رد میشدم هم به یه کمپانی دیگه میرفتم ولی از رویام دست نمیکشیدم. دیگه نمیخواستم بخوام چون هم اینکه باید ۳۰ ساعت دیگه بیدار میشدم و هم اینکه نمیخواستم دوباره این کابوس وحشتناک رو ببینم.پس بلند شدم و صبحانه خوردم که ضعف نکنم ولی زیاد میلم نکشید خیلی استرس داشتم ولی سعی کردم به خودم مسلط بشم یه لباس ساده پوشیدم( عکسش رو میزارم). کرم ضدآفتاب و رژ هم زدم. نمیخواستم زیاد آرایش کنم. داشتم میرفتم که...
رفتم و در رو باز کردم.
-سلام عزیزم خوبی
+سلام ممنون آجوما. اتفاقی افتاده
-نه عزیزم فقط دیدم که یه دختر تنهایی برای همین گفتم برات یکم غذا بیارم چون اثاث کشی داری
+خیلی ممنون لطف کردید
غذا رو گرفتم و در رو بستم. خیلی از این بابت خوشحال شدم چون خیلی گشنه بودم پس اول غذا رو خوردم بعد رفتم حموم و بعدش یکم فیلم دیدم. ساعت ۹ بود تصمیم گرفتم بخوابم چون فردا باید میرفتم کمپانی yg و تست میدادم. ساعت گوشیم رو روی ساعت ۵ کوک کردم و خوابیدم.
خانم کیم هانا شما قبول نشدید.
یکدفعه از خواب پریدم ساعت ۴:۳۰ بود. کابوس وحشتناکی بود. من همیشه فکر میکردم که قبول میشم ولی اگه قبول نشم یا حذف بشم باید چیکار کنم. دست از فکر کردن به این افکار برداشتم این رویای من بود پس هرجور شده بهش میرسیدم حتی اگه رد میشدم هم به یه کمپانی دیگه میرفتم ولی از رویام دست نمیکشیدم. دیگه نمیخواستم بخوام چون هم اینکه باید ۳۰ ساعت دیگه بیدار میشدم و هم اینکه نمیخواستم دوباره این کابوس وحشتناک رو ببینم.پس بلند شدم و صبحانه خوردم که ضعف نکنم ولی زیاد میلم نکشید خیلی استرس داشتم ولی سعی کردم به خودم مسلط بشم یه لباس ساده پوشیدم( عکسش رو میزارم). کرم ضدآفتاب و رژ هم زدم. نمیخواستم زیاد آرایش کنم. داشتم میرفتم که...
۳.۰k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.