اکنون عشق حقیقی پارت ۱۶(این پارت به تصورات قوی نیاز دارد😣)
از زبان شینوبو:
گیو اومد سمتم ولی نه هر نزدیکی، نزدیک صورتم اومد منو بوسید
توی کوچه تنهای تنها بودیم و کسی نمیدیدمون
تعجبم به این بود که مگه چقدر گیو منو دوست داره؟
چشم های گیو بسته بود ولی مال من باز بود بعدش مال منم بسته شد
وقتی ول شد همون لحظه خوردم زمین چون گیو غیب شد دوباره به سرعت برق
از این که چرا قبول کردم این وقت شب قبول کردم بیام توی اون کوچه گریه م گرفت و بعد گیو دوباره بالای سرم ظاهر شد و دستش رو طرفم گرفته بود گفت:کمک میخوای؟
دستشو گرفتم و دوباره بقلم کرد گفت:میدونم ناراحتی که شب بخاطر من اومدی اینجا.
بعد غیب شد و دیگه ندیدمش
رفتم خونه و مدام چپ و راست میشدم و خوابم میومد
رفتم بخوابم ولی اتفاق امشب نزاشت
(فردا صبح در آکادمی)
تروکو پرسید:چرا انقدر خوابت میاد شینوبو معمولا این طوری نمیشدی چی شده ؟
نشد توضیح بدم برا همین یه چیزی سر هم کردم و گفتم بهش چیه مشکلیه؟
خب چطوری باید توضیح میدادم که دیشب توی کوچه گیو منو بوسید؟
خب البته مطمعنم برای تروکو و سانمی هم پیش میاد این اتفاق دیشب منو گیو کاملا مطمعنم از گیو هم پرسیدم اونم همین نظر منو داشت برای همین به تروکو گفت:احتمالا یه قرار باهاش بزاری!
تروکو سیخ شد گفت:امکان نداره قرار؟چطوری نمیشه که
منو گیو خیلی متعجب نگاهش کردیم و هماهنگ گفتیم:ما تونستیم پس شما دوتا هم میتونید!
تروکو رفت به سانمی بگه که…
ادامه دارد...
گیو اومد سمتم ولی نه هر نزدیکی، نزدیک صورتم اومد منو بوسید
توی کوچه تنهای تنها بودیم و کسی نمیدیدمون
تعجبم به این بود که مگه چقدر گیو منو دوست داره؟
چشم های گیو بسته بود ولی مال من باز بود بعدش مال منم بسته شد
وقتی ول شد همون لحظه خوردم زمین چون گیو غیب شد دوباره به سرعت برق
از این که چرا قبول کردم این وقت شب قبول کردم بیام توی اون کوچه گریه م گرفت و بعد گیو دوباره بالای سرم ظاهر شد و دستش رو طرفم گرفته بود گفت:کمک میخوای؟
دستشو گرفتم و دوباره بقلم کرد گفت:میدونم ناراحتی که شب بخاطر من اومدی اینجا.
بعد غیب شد و دیگه ندیدمش
رفتم خونه و مدام چپ و راست میشدم و خوابم میومد
رفتم بخوابم ولی اتفاق امشب نزاشت
(فردا صبح در آکادمی)
تروکو پرسید:چرا انقدر خوابت میاد شینوبو معمولا این طوری نمیشدی چی شده ؟
نشد توضیح بدم برا همین یه چیزی سر هم کردم و گفتم بهش چیه مشکلیه؟
خب چطوری باید توضیح میدادم که دیشب توی کوچه گیو منو بوسید؟
خب البته مطمعنم برای تروکو و سانمی هم پیش میاد این اتفاق دیشب منو گیو کاملا مطمعنم از گیو هم پرسیدم اونم همین نظر منو داشت برای همین به تروکو گفت:احتمالا یه قرار باهاش بزاری!
تروکو سیخ شد گفت:امکان نداره قرار؟چطوری نمیشه که
منو گیو خیلی متعجب نگاهش کردیم و هماهنگ گفتیم:ما تونستیم پس شما دوتا هم میتونید!
تروکو رفت به سانمی بگه که…
ادامه دارد...
۲.۵k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.