تک پارتی

تک پارتی



وقتی رو سینه هات حساس بود.......




کم کم شروع کرد و مردونیگیشو واردم کرد .......( اصمات نداریممممممم )



چند دقیقه بعد



خودشو رو تخت پرت کرد و نفس های خسته ای میکشید آمد روم و مکی بهشون زد که متوجه شد




_ا/ت تو بازم ....



+ببین کوک لطفاً گوش کن من....



_نکنه باز میخوای بهونه بیاری ؟ حوصله ندارم به بهونه هات گوش بدم فعلا پسرت برات مهم تره



+من .....



پاشد لباسشو پوشید و رفت بیرون هوففف خیر سرش مرد شده از صد تا بچه هم بد تره هوا سرد بود نگرانش شدم از کمد کابشنش و برداشتم و رفتم سمت حیاط که دیدم رو تاب صندلی نشسته رفتم سمتش



+کوک اینو بپوش سرما میخوری



_( چیزی نمیگه )



+کوک با توام ! سرما میخوری



_نگرانم شدی ؟



+اره...



_لازم نکرده نگرانم باشی برو پیش پسرت



+کوک از سنت خجالت بکش این عادت و بزار کنار



_چرا نمی‌فهمی وابسته تنت شدم نمیتونم یه لحظه هم ازت دست بردارم



+قول میدم لبام فقط مال تو باشه ولی باید عادتتو بزاری کنار باشه ؟



_تو که نمیزاشتی زیاد ببوسمت



+الان میزارم



_....‌‌..



+باشه ؟



_باش




+مرسیییییی عزیزم




_اگه لبات سیاه و کبود بشه تقصیر من نیست از الان بگم



+( خنده ) باشه





{پایان}




نظرتونو بگین ❤️🖤