همان شبی که ستاره متولد شد part fourهمون طور که داشت داخل
همان شبی که ستاره متولد شد part fourهمونطور که داشت داخل حیاط پیاده روی میکرد یکدفعه یه پسر مو مشکلی با لگد در حیاط رو باز کرد تا خواست حرفی بزنه با دیدن شما حرفش رو خورد
باجی:مایکیییییی زدی کی رو حامله کردی شکمش بالا اومده
تاکمیتچی:مایکی کون تو که از این کار ها نمیکردی
یکدفعه مایکی با قیافه غضبناکی وارد حیاط شد
مایکی:صدبار نگفتم وقتی میآیین در بزنین یکم آدم باشین
باجی:تو اول بگو زدی کی رو حامله کردی
مایکی:خفه من که حاملش نکردم فقط پیش ما زندگی میکنه
تاکمیتچی:آها که اینطور
همینطور داشتی نگاشون میکردی یکی از فواید بارداریت این بود میتونستی در یک دهم ثانیه گریه کنی پس شروع کردی به گریه کردن
مایکی:ا/تی گریه نکن باشه؟برات بستنی میگیرم
باجی و تاکمیتچی یه نگاه معنا دار بهم انداختن ولی نمیخواستن اذیت کنن پس رفتم داخل و نشستن مایکی هم دست شما رو کشید و برد داخل شما فقط گریه میکردین مثل بچه ای که عروسکش رو گرفته باشن اما هم فقط نگاه میکرد که شما از گریه دست کشیدین
ا/ت:فقط بستنی شکلاتی باشه
مایکی:کوچولوی شیطون
باجی:مایکی این چرا پیش شماست
مایکی:چون تنهاست ما ازش مراقبت میکنیم
باجی:آها خوشبختم من باجی هستم اینم تاکمیتچی
ا/ت:خوشبختم
شما مشغول حرف زدن بودین و اصلا حواستون به زمان نبود و کسی که از فرصت استفاده کرد و خودش رو داخل انبار خونه قایم کرد......
باجی:مایکیییییی زدی کی رو حامله کردی شکمش بالا اومده
تاکمیتچی:مایکی کون تو که از این کار ها نمیکردی
یکدفعه مایکی با قیافه غضبناکی وارد حیاط شد
مایکی:صدبار نگفتم وقتی میآیین در بزنین یکم آدم باشین
باجی:تو اول بگو زدی کی رو حامله کردی
مایکی:خفه من که حاملش نکردم فقط پیش ما زندگی میکنه
تاکمیتچی:آها که اینطور
همینطور داشتی نگاشون میکردی یکی از فواید بارداریت این بود میتونستی در یک دهم ثانیه گریه کنی پس شروع کردی به گریه کردن
مایکی:ا/تی گریه نکن باشه؟برات بستنی میگیرم
باجی و تاکمیتچی یه نگاه معنا دار بهم انداختن ولی نمیخواستن اذیت کنن پس رفتم داخل و نشستن مایکی هم دست شما رو کشید و برد داخل شما فقط گریه میکردین مثل بچه ای که عروسکش رو گرفته باشن اما هم فقط نگاه میکرد که شما از گریه دست کشیدین
ا/ت:فقط بستنی شکلاتی باشه
مایکی:کوچولوی شیطون
باجی:مایکی این چرا پیش شماست
مایکی:چون تنهاست ما ازش مراقبت میکنیم
باجی:آها خوشبختم من باجی هستم اینم تاکمیتچی
ا/ت:خوشبختم
شما مشغول حرف زدن بودین و اصلا حواستون به زمان نبود و کسی که از فرصت استفاده کرد و خودش رو داخل انبار خونه قایم کرد......
۷.۳k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.