آقای کیم تهیونگ(p2)
آقای کیم تهیونگ(p2)
از دید ا/ت
+داشتم پسر های خوشگلو تجسم میکردم که دیدم آقای کیم منو صدا میزنه
+بله استاد _خانم کیم ات بیا پای تخته این سوالو حل کن
+ب. باشه، وای الان من چیکار کنم من این سوالو بلد نیستم(تو ذهنش)
_خب این سوال رو حل کن +خب استاد من اینو بلد نیستم آخه
_چی یه ساعته پس داشتی چیکار میکردی برو دفتر مدیررر(بلند)
+دیدم همه بچه ها بهم میخندن منم بغض کردم ولی نباید خودمو ضعیف نشون بدم +باشه الان میرم(بلند)+رفتم کیفمو برداشتم و زود به طرف دفتر مدیر رفتم
علامت مدیر ٪
٪ات دخترم چی شده +آقای مین من نمیخوام تو این کلاس بمونم این استاد جدید روم جیغ میکشه
٪کدوم استاد؟
+آقای کیم ٪چ. چی زود برو ازش معذرت خواهی کن +ولی... ٪گفتم زوود(عربده)
+باشه مگه این چرا از اون ترسیده ولش یه معذرت خواهی خشک میکنم
ویو تهیونگ
دختره احمق فکر کرده کیه ولش به حسابش میرسم داشتم به بچه ها درس میدادم که زنگ خورد و بچه ها بیرون رفتن دیدم اون دختره با مدیر اومد تو
٪سلام آقای کیم ببخشید که مزاحم شدم ات دخترم بگو+ خب میخواستم بگم که معذرت می خوام (آروم) به خاطر اون رفتارم
_هه (پوزخند) باشه بخشیدمت حالا میتونی بری
+فکر کرده کیه پدر...(عه بهش اینجوری نگو)
+داشتم میرفتم که دیدم یه ون سیاه جلوم اومد و چند تا مرد های غول پیکر ظاهر شدند و منو گرفتن +هی منو دارین کجا میبرین پدر سگااااا هیچی نمیگفتن تو ماشین نشستم و منو با زور گرفته بودن
ویو تهیونگ چند دقیقه قبل
_الو جک به بادیگاردا بگو دختره رو بگیرن و بیارن پیش من تو عمارت
@چشم رئیس
_هه دختره خنگ فکر کرده با یه معذرت خواهی میتونه از دست من در بره
تا همینجا اگه خوشتون اومد لایک کنید پارت بعدی رو زود میزارم♥
از دید ا/ت
+داشتم پسر های خوشگلو تجسم میکردم که دیدم آقای کیم منو صدا میزنه
+بله استاد _خانم کیم ات بیا پای تخته این سوالو حل کن
+ب. باشه، وای الان من چیکار کنم من این سوالو بلد نیستم(تو ذهنش)
_خب این سوال رو حل کن +خب استاد من اینو بلد نیستم آخه
_چی یه ساعته پس داشتی چیکار میکردی برو دفتر مدیررر(بلند)
+دیدم همه بچه ها بهم میخندن منم بغض کردم ولی نباید خودمو ضعیف نشون بدم +باشه الان میرم(بلند)+رفتم کیفمو برداشتم و زود به طرف دفتر مدیر رفتم
علامت مدیر ٪
٪ات دخترم چی شده +آقای مین من نمیخوام تو این کلاس بمونم این استاد جدید روم جیغ میکشه
٪کدوم استاد؟
+آقای کیم ٪چ. چی زود برو ازش معذرت خواهی کن +ولی... ٪گفتم زوود(عربده)
+باشه مگه این چرا از اون ترسیده ولش یه معذرت خواهی خشک میکنم
ویو تهیونگ
دختره احمق فکر کرده کیه ولش به حسابش میرسم داشتم به بچه ها درس میدادم که زنگ خورد و بچه ها بیرون رفتن دیدم اون دختره با مدیر اومد تو
٪سلام آقای کیم ببخشید که مزاحم شدم ات دخترم بگو+ خب میخواستم بگم که معذرت می خوام (آروم) به خاطر اون رفتارم
_هه (پوزخند) باشه بخشیدمت حالا میتونی بری
+فکر کرده کیه پدر...(عه بهش اینجوری نگو)
+داشتم میرفتم که دیدم یه ون سیاه جلوم اومد و چند تا مرد های غول پیکر ظاهر شدند و منو گرفتن +هی منو دارین کجا میبرین پدر سگااااا هیچی نمیگفتن تو ماشین نشستم و منو با زور گرفته بودن
ویو تهیونگ چند دقیقه قبل
_الو جک به بادیگاردا بگو دختره رو بگیرن و بیارن پیش من تو عمارت
@چشم رئیس
_هه دختره خنگ فکر کرده با یه معذرت خواهی میتونه از دست من در بره
تا همینجا اگه خوشتون اومد لایک کنید پارت بعدی رو زود میزارم♥
۲۰۹
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.