فیک: my mission
فیک: my mission
پارت:5
.............................................................
کوک: رسیدیم..
جنی: عک ..۱۵دقیقه منتظر باش الان برمیگردم..
کوک: همینجا منتظرم
جنی ویو: از ماشین پیاده شدم به سمت شرکت کیم ته یانگ رفتم ... یانگ از بچگی باهام بود .. اگر یانگ نبود الان جنی هم وجود نداشت! ..
(منشی یانگ رو م.ی نشون میدم)
م.ی: بفرمایید ؟!
جنی: با یانگ قرارداشتم..
م.ی:وایسین بهشون خبرب...
بدون توجه به حرفای منشی وارد اتاق یانگ شدم منشی هم هی میگفت وایسا
یانگ: جنیا!
جنی: هی یانگ.. اول ب این رومخه بگو انقد دنبالم ندوعه!
یانگ: هی میسو برو..
جنی: د برو چرا وایسادی..
م.ی: ها .. آها باش...(رفت
جنی: نگو اینو تو استخدام کردی(اشاره ب منشی)
یانگ: چرا مگه چشه ؟!
جنی: عاا ولش میگم ی ۳روزی اینجا میمونم.. ی ماشین و یه خونه برام جور کن..
از تو جیبش ی کلید بیرون اورد
یانگ: اینو بگیر و برو ی ماشین بردار.آدرسو یادت که،؟!!. خونه هم امروز نمیتونم فردا جور میکنم...
جنی: ایول اره یادمه.. خب من دیگه میرم
یانگ: بعداً میبینمت..
جنی: از شرکت اومدم بیرون سریع رفتم سوار شدم و روبه کوک کردم.
جنی: برو به آدرس*
کوک: باشع..
۳۰مین بعد
کوک: رسیدیم
جنی: ها خوبه .. و اینکه برو تا اینجا کارت خوب بود درمورد پول اینا با دایون بحرف
کوک: بله حتما..
جنی ویو: از ماشین پیاده شدم رفتم ب سمت عمارت.. روبه پارکینگ رفتم ماشینارو نگا کردم یکیشون خیلی چشممو گرفت همونو ور داشتم
.............................................................
فلش بک وقتی جنی پیاده شد/
کوک: اوه شت .. الان چیکار کنم....
باید بهش بزنگم
(مکالمه/کوک+یارو-)
+الو ..
-عا کوک تویی چی شده؟!
+میدونستم از اول این نقشه جواب نمیده!
- لعنتی.. بگو چی شد
+ گفت کاری باهام نداره..
-الان کجا بودید ؟!
-+فعلا اطلاع زیادی درمورد اون یارو ندارم .. برگشتم نگا میکنم ببینم کیه..
- باشه.
(پایان/)
...................
جنی ویو: این کارم تموم شد فقط ی کار مونده!
(مکالمه+جنی-دایون)
+دایون؟!
- ها بله ..
+این یاروعه کوک .. از کجا پیداش کردی؟!
-دیدم درخواست کارداده بود واسه شرکت گفتم این کار خوبه بدرد میخوره..
+فاک .. مکه نمیدونی نباید غریبه استخدام کنی*داد*
+ خ .. خانوم چیزی شده؟!
+ هه .. چیزی شده؟! برگه هایی که رئیس درخواست داده بود رو برداشته میدونی؟! *آخرشو داد*,
- الان ب جیمین میگم درموردش تحقیق کنه!
+۲۰دقیقه وقت دارید!
- چشم ..
(پایان/)
جنی : هوفف.. نباید اعتماد میکردم!
فلش بک وقتی که جنی رفت شرکت یانگ)
جنی ویو: از ماشین پیاده شدم وارد شرکت شدم یادم رفت کیفم رو نیوردم سریع برگشتم اما دیدم کوک داره کیفمو میگرده برا همین بی صدا برگشتم داخل شرکت !
کوک ویو: این برگه ها نباید بدسا اون عوضی برسه! برا همین ورش داشتم! و یه تقلبی رو ب جاش گذاشتم
پایان فلش بک/
جنی: ب همین راحتیام نیست منو گول بزنی مستر کوک!
پارت:5
.............................................................
کوک: رسیدیم..
جنی: عک ..۱۵دقیقه منتظر باش الان برمیگردم..
کوک: همینجا منتظرم
جنی ویو: از ماشین پیاده شدم به سمت شرکت کیم ته یانگ رفتم ... یانگ از بچگی باهام بود .. اگر یانگ نبود الان جنی هم وجود نداشت! ..
(منشی یانگ رو م.ی نشون میدم)
م.ی: بفرمایید ؟!
جنی: با یانگ قرارداشتم..
م.ی:وایسین بهشون خبرب...
بدون توجه به حرفای منشی وارد اتاق یانگ شدم منشی هم هی میگفت وایسا
یانگ: جنیا!
جنی: هی یانگ.. اول ب این رومخه بگو انقد دنبالم ندوعه!
یانگ: هی میسو برو..
جنی: د برو چرا وایسادی..
م.ی: ها .. آها باش...(رفت
جنی: نگو اینو تو استخدام کردی(اشاره ب منشی)
یانگ: چرا مگه چشه ؟!
جنی: عاا ولش میگم ی ۳روزی اینجا میمونم.. ی ماشین و یه خونه برام جور کن..
از تو جیبش ی کلید بیرون اورد
یانگ: اینو بگیر و برو ی ماشین بردار.آدرسو یادت که،؟!!. خونه هم امروز نمیتونم فردا جور میکنم...
جنی: ایول اره یادمه.. خب من دیگه میرم
یانگ: بعداً میبینمت..
جنی: از شرکت اومدم بیرون سریع رفتم سوار شدم و روبه کوک کردم.
جنی: برو به آدرس*
کوک: باشع..
۳۰مین بعد
کوک: رسیدیم
جنی: ها خوبه .. و اینکه برو تا اینجا کارت خوب بود درمورد پول اینا با دایون بحرف
کوک: بله حتما..
جنی ویو: از ماشین پیاده شدم رفتم ب سمت عمارت.. روبه پارکینگ رفتم ماشینارو نگا کردم یکیشون خیلی چشممو گرفت همونو ور داشتم
.............................................................
فلش بک وقتی جنی پیاده شد/
کوک: اوه شت .. الان چیکار کنم....
باید بهش بزنگم
(مکالمه/کوک+یارو-)
+الو ..
-عا کوک تویی چی شده؟!
+میدونستم از اول این نقشه جواب نمیده!
- لعنتی.. بگو چی شد
+ گفت کاری باهام نداره..
-الان کجا بودید ؟!
-+فعلا اطلاع زیادی درمورد اون یارو ندارم .. برگشتم نگا میکنم ببینم کیه..
- باشه.
(پایان/)
...................
جنی ویو: این کارم تموم شد فقط ی کار مونده!
(مکالمه+جنی-دایون)
+دایون؟!
- ها بله ..
+این یاروعه کوک .. از کجا پیداش کردی؟!
-دیدم درخواست کارداده بود واسه شرکت گفتم این کار خوبه بدرد میخوره..
+فاک .. مکه نمیدونی نباید غریبه استخدام کنی*داد*
+ خ .. خانوم چیزی شده؟!
+ هه .. چیزی شده؟! برگه هایی که رئیس درخواست داده بود رو برداشته میدونی؟! *آخرشو داد*,
- الان ب جیمین میگم درموردش تحقیق کنه!
+۲۰دقیقه وقت دارید!
- چشم ..
(پایان/)
جنی : هوفف.. نباید اعتماد میکردم!
فلش بک وقتی که جنی رفت شرکت یانگ)
جنی ویو: از ماشین پیاده شدم وارد شرکت شدم یادم رفت کیفم رو نیوردم سریع برگشتم اما دیدم کوک داره کیفمو میگرده برا همین بی صدا برگشتم داخل شرکت !
کوک ویو: این برگه ها نباید بدسا اون عوضی برسه! برا همین ورش داشتم! و یه تقلبی رو ب جاش گذاشتم
پایان فلش بک/
جنی: ب همین راحتیام نیست منو گول بزنی مستر کوک!
۳.۹k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.