ترس از تنهایی 🤍🖤 •°Part 25°•
رئیس: خب همونطور که میدونید این پروژه یکی از مهم ترین پروژه های پزشکی برای کره است پس باید خیلی دقت کنیم البته با وجود دکتر جئون خیالم راحته پس هیونا شی خوب به حرف دکتر گوش کن اگر ازت شاکی بشه اخراجی فهمیدی؟
هیونا: بله
رئیس: خب بریم سراغ مباحث پروژه
این جلسه بالاخره بعد از سه ساعت تموم شد و جونگ کوک ، جیمین و تهیونگ از اتاق اومدن بیرون
جیمین: خب دیگه من برم یه جراحی دارم فعلا
تهیونگ: واستا منم میام باهات فعلا کوک
جونگ کوک: فعلا میبینمتون
جونگ کوک داشت میرفت که هیونا صداش کرد
هیونا: جونگ کوک شی
جونگ کوک: ای بابا(آروم با خودش گفت)
هیونا: میشه باهات صحبت کنم
جونگ کوک: یادم نمیاد بهت اجازه داده باسم باهام غیر رسمی حرف بزنی
هیونا: بیخیال جونگ کوک من و تو میدونی چند سال تو رابطه بودیم
جونگ کوک: بیا ببینم چی میگی
جونگ کوک وارد اتاق خودش شد و هیونا هم پشت سرش رفت
جونگ کوک: خب
هیونا: جونگ کوک من هنوزم دوستت دارم میدونم که من باعث شدم از هم جدا بشیم ولی من دوست دارم دوباره با هم باشیم میشه لطفا بهم یه فرصت بدی
جونگ کوک: هه جالبه بعد اینهمه سال اومدی میگی من هنوز دوستت دارم
هیونا: یاا جونگ کوک
جونگ کوک: اولا من دیگه بهت هیچ علاقه ای ندارم دوما من ازدواج کردم و عاشق همسرمم پس فکر نکنم دیگه حرفی بمونه
هیونا: برام مهم نیست من فقط میخوام برای من باشی
جونگ کوک: چرت و پرت چرا میگی برو بیرون همین الان
هیونا: نمیخوام تو مال منی
جونگ کوک: من مال تو نیستم دیگه نمیخوام صداتو بشنوم گمشو بیرون
هیونا: حالا میبینی چجوری تورو مال خودم میکنم جونگ کوک شی
جونگ کوک: هیچ غلطی نمیتونی بکنی بیرووننن
هیونا تک خندی زد و اتاق رفت بیرون فقط خودش میدونست که چه نقشه شومی داره(ادمین گرامیتونم میدونه ولی شما نمیدونین😏) جونگ کوک بعد از رفتن هیونا عصبی موهاش رو روبه بالا چنگ زد و سعی داشت خودش رو آروم کنه
(لیانا)
بالاخره کارم تموم شد جونگ کوک بهم قول داد زود بیاد ولی چند دقیقه پیش پیام داد که یه جراحی مهم براش پیش اومده نصف شب میاد گفت که جیمین یه سر میزنه و یه سری وسایلم میخواد بهم بده منم منتظر جیمین بودم که صدای زنگ در اومد رفتم ببینم کیه یقینا جیمین نیست آخه اون تازه راه افتاده بله حدسم درست بود جیمین نبود بلکه نارا بود عالی شد این دوتا بعد از جداییشون دیگه همو ندیدن ولی مثل اینکه امشب میبینن ای خدا فقط نارا حالش بد نشه نمیخوام دوباره پاش به بیمارستان باز بشه در رو باز کردم که نارا اومد بالا به نظر خسته میومد
کپی ممنوع ❌
هیونا: بله
رئیس: خب بریم سراغ مباحث پروژه
این جلسه بالاخره بعد از سه ساعت تموم شد و جونگ کوک ، جیمین و تهیونگ از اتاق اومدن بیرون
جیمین: خب دیگه من برم یه جراحی دارم فعلا
تهیونگ: واستا منم میام باهات فعلا کوک
جونگ کوک: فعلا میبینمتون
جونگ کوک داشت میرفت که هیونا صداش کرد
هیونا: جونگ کوک شی
جونگ کوک: ای بابا(آروم با خودش گفت)
هیونا: میشه باهات صحبت کنم
جونگ کوک: یادم نمیاد بهت اجازه داده باسم باهام غیر رسمی حرف بزنی
هیونا: بیخیال جونگ کوک من و تو میدونی چند سال تو رابطه بودیم
جونگ کوک: بیا ببینم چی میگی
جونگ کوک وارد اتاق خودش شد و هیونا هم پشت سرش رفت
جونگ کوک: خب
هیونا: جونگ کوک من هنوزم دوستت دارم میدونم که من باعث شدم از هم جدا بشیم ولی من دوست دارم دوباره با هم باشیم میشه لطفا بهم یه فرصت بدی
جونگ کوک: هه جالبه بعد اینهمه سال اومدی میگی من هنوز دوستت دارم
هیونا: یاا جونگ کوک
جونگ کوک: اولا من دیگه بهت هیچ علاقه ای ندارم دوما من ازدواج کردم و عاشق همسرمم پس فکر نکنم دیگه حرفی بمونه
هیونا: برام مهم نیست من فقط میخوام برای من باشی
جونگ کوک: چرت و پرت چرا میگی برو بیرون همین الان
هیونا: نمیخوام تو مال منی
جونگ کوک: من مال تو نیستم دیگه نمیخوام صداتو بشنوم گمشو بیرون
هیونا: حالا میبینی چجوری تورو مال خودم میکنم جونگ کوک شی
جونگ کوک: هیچ غلطی نمیتونی بکنی بیرووننن
هیونا تک خندی زد و اتاق رفت بیرون فقط خودش میدونست که چه نقشه شومی داره(ادمین گرامیتونم میدونه ولی شما نمیدونین😏) جونگ کوک بعد از رفتن هیونا عصبی موهاش رو روبه بالا چنگ زد و سعی داشت خودش رو آروم کنه
(لیانا)
بالاخره کارم تموم شد جونگ کوک بهم قول داد زود بیاد ولی چند دقیقه پیش پیام داد که یه جراحی مهم براش پیش اومده نصف شب میاد گفت که جیمین یه سر میزنه و یه سری وسایلم میخواد بهم بده منم منتظر جیمین بودم که صدای زنگ در اومد رفتم ببینم کیه یقینا جیمین نیست آخه اون تازه راه افتاده بله حدسم درست بود جیمین نبود بلکه نارا بود عالی شد این دوتا بعد از جداییشون دیگه همو ندیدن ولی مثل اینکه امشب میبینن ای خدا فقط نارا حالش بد نشه نمیخوام دوباره پاش به بیمارستان باز بشه در رو باز کردم که نارا اومد بالا به نظر خسته میومد
کپی ممنوع ❌
۴۶.۷k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.