سناریو BTS : فصل دو پارت شیش
سناریو BTS : فصل دو پارت شیش
که یدفعه با سیلی ای که خوردم به خودم اومدم
آ.ت : به چه حقی منو بوسیدی هاع؟😡😡
وایسا ببینم این الان منو زد ؟؟.. به چه حقی ؟ چجوری جرعت کرد .. اصن ..
● از زبون آ.ت ●
چن لحظه بدون انجام هیچکاری بهم خیره شد .. دروغ چرا خیلی ترسیدم .. حسابی پشیمون شده بودم اومدم از زیر دست تهیونگ در برم که یدفعه منو محکم به دیوار کوبید ..
■ از زبون تهیونگ ■
محکم کوبیدمش به دیوارو لبامو گذاشتم رو لباش .. مزه ی بهشت میداد .. این دختر مرگ من بود ..♥️
● از زبون آ.ت ●
محکم خودشو چسبونده بود بهمو سخت لبامو میبوسید .. دیگه اشکم داشت در میومد .. خیره شده بودم به چشمای نیمه بازو اخموش .. لبام خیلی میسوخت .. اخه چرا این کارو میکنه ؟؟؟😭😭😭
نا خواسته قطره اشکی از روی گونم چکید .. خدایا مگه من چیکار کرده بودم ..؟؟
که یدفعه صدای کوکی رو شنیدم
کوکی : آ.ت چ..چ..یکار م..میکنی؟
محکم تهیونگو هل دادم که چن قدم عقب رفتو دستی روی لباش کشیدو پوزخندی زد ..
آ.ت : بخدا کوکی تقصیر من نبود .. تهیونگ ..
کوکی نگاهی به تهیونگ انداخت
کوکی : تمومش کن تهیونگ
تهیونگ : منظورتو نمیفهمم
کوکی اشاره ای به من کردو ادامه داد
کوکی : خودتم خوب میدونی چی میگم
تهیونگ بدون کمی فکر کردن گفت
تهیونگ : وایسا ببینم به تو یاد ندادن قبل ورود به جایی اجازه بگیری؟
کوکی بدون توجه به تهیونگ دستاشو باز کرد تا برم تو آغوشش🫂
تهیونگ محکم منو کشید سمت خودش❤️🩹
تهیونگ : اینکه بدون اجازه به اموال دیگران دست نزنی چطور ؟؟
کوکی محکم چشماشو به هم فشردو دستاشو مچاله کرد ..👀
تهیونگ : ببینم کوکی نکنه واقعا باورت شده آ.ت زنته ؟
کوکی خواست چیزی بگه که تهیونگ خودشو بهم چسبوندو نرم لباشو گذاشت رو لبام ..
اصلا حواسم به کوکی نبود .. نمیدونم چیشد که همراهیش کردم .. داشتم به اوج میرسیدم که یدفعه تهیونگ ولم کردو رو به کوکی گفت
تهیونگ : مگه زنت نبود جناب جونگکوک ؟ پس چرا اصلن برات مهم نبود که داره باهام کیس میره ؟
وای خدایا .. من چیکار کردم ؟؟ یلحضه حواسم نبود .. الان کوکی راجب من چه فکری میکنه ؟؟😰😰😰😰
خواستم ب کوکی توضیح بدم که گفت
کوکی : تمومش کن آ.ت . خودت خواستی که دیگه برام مهم نباشی . انگار حالا دیگه یکی دیگرو داری که ازت مراقبت کنه ❤️🩹
بعد گذاشتو رفت ..
شرایط پارت بعد :
۶ لایکو ۵ کامنت
آن ؟ تو کونت .. دوس داری ایدیت پخش شه و با همه ی پیج بکام آ.ن بخوری ؟ شایدم دلت میخاد به گوه خوریت ادامه بدی در این صورت بیا پی
در صورت درخواست اصکی به پی مراجعه کنید
که یدفعه با سیلی ای که خوردم به خودم اومدم
آ.ت : به چه حقی منو بوسیدی هاع؟😡😡
وایسا ببینم این الان منو زد ؟؟.. به چه حقی ؟ چجوری جرعت کرد .. اصن ..
● از زبون آ.ت ●
چن لحظه بدون انجام هیچکاری بهم خیره شد .. دروغ چرا خیلی ترسیدم .. حسابی پشیمون شده بودم اومدم از زیر دست تهیونگ در برم که یدفعه منو محکم به دیوار کوبید ..
■ از زبون تهیونگ ■
محکم کوبیدمش به دیوارو لبامو گذاشتم رو لباش .. مزه ی بهشت میداد .. این دختر مرگ من بود ..♥️
● از زبون آ.ت ●
محکم خودشو چسبونده بود بهمو سخت لبامو میبوسید .. دیگه اشکم داشت در میومد .. خیره شده بودم به چشمای نیمه بازو اخموش .. لبام خیلی میسوخت .. اخه چرا این کارو میکنه ؟؟؟😭😭😭
نا خواسته قطره اشکی از روی گونم چکید .. خدایا مگه من چیکار کرده بودم ..؟؟
که یدفعه صدای کوکی رو شنیدم
کوکی : آ.ت چ..چ..یکار م..میکنی؟
محکم تهیونگو هل دادم که چن قدم عقب رفتو دستی روی لباش کشیدو پوزخندی زد ..
آ.ت : بخدا کوکی تقصیر من نبود .. تهیونگ ..
کوکی نگاهی به تهیونگ انداخت
کوکی : تمومش کن تهیونگ
تهیونگ : منظورتو نمیفهمم
کوکی اشاره ای به من کردو ادامه داد
کوکی : خودتم خوب میدونی چی میگم
تهیونگ بدون کمی فکر کردن گفت
تهیونگ : وایسا ببینم به تو یاد ندادن قبل ورود به جایی اجازه بگیری؟
کوکی بدون توجه به تهیونگ دستاشو باز کرد تا برم تو آغوشش🫂
تهیونگ محکم منو کشید سمت خودش❤️🩹
تهیونگ : اینکه بدون اجازه به اموال دیگران دست نزنی چطور ؟؟
کوکی محکم چشماشو به هم فشردو دستاشو مچاله کرد ..👀
تهیونگ : ببینم کوکی نکنه واقعا باورت شده آ.ت زنته ؟
کوکی خواست چیزی بگه که تهیونگ خودشو بهم چسبوندو نرم لباشو گذاشت رو لبام ..
اصلا حواسم به کوکی نبود .. نمیدونم چیشد که همراهیش کردم .. داشتم به اوج میرسیدم که یدفعه تهیونگ ولم کردو رو به کوکی گفت
تهیونگ : مگه زنت نبود جناب جونگکوک ؟ پس چرا اصلن برات مهم نبود که داره باهام کیس میره ؟
وای خدایا .. من چیکار کردم ؟؟ یلحضه حواسم نبود .. الان کوکی راجب من چه فکری میکنه ؟؟😰😰😰😰
خواستم ب کوکی توضیح بدم که گفت
کوکی : تمومش کن آ.ت . خودت خواستی که دیگه برام مهم نباشی . انگار حالا دیگه یکی دیگرو داری که ازت مراقبت کنه ❤️🩹
بعد گذاشتو رفت ..
شرایط پارت بعد :
۶ لایکو ۵ کامنت
آن ؟ تو کونت .. دوس داری ایدیت پخش شه و با همه ی پیج بکام آ.ن بخوری ؟ شایدم دلت میخاد به گوه خوریت ادامه بدی در این صورت بیا پی
در صورت درخواست اصکی به پی مراجعه کنید
۲.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.