تک پارتی تناسخی مایکی
سهههلامممم کیوتاممممم(ودف)
این تک پارتی درخواستی بود.از مایکی تومان.
بریمممم
____________________________________________
ازمدرسه برگشتم،ای باباااااا این لباس فرم لامصبو که میپوشم تنم بو لاشه سگ میگیرهههههه😐😐😐
ای بابا این معلم ریاضی هر روز امتحان میگیره بابا از بچه ۱۴ ساله چه انتظاری داریننننن؟؟؟؟؟
مادر:فاطومههههه(اسمو همینجوری انتخابکردم) از خانم علومتون شنیدم وسطکلاس با رفیقت راجب مایکی و چمیدونم دراگون (دراکنه مادر دراکنننننن) صحبت میکنیییی.بی تی اسو ول کردی چسبیدی به انیمه؟
+مامان•-•
-خجالت بکش دختر......پنج ساعت نصیحت و صحبت با خود*
+تموم شد مامان؟•-•
-من همسنتو بودم سه تا خونه رو اداره میکردم.
+با اینکهربطی نداشت ولی باشه•-•
رفتم تو اتاقم.
ای باباااااا کاشکی میشد به توکیو ریونجرز تناسخ میکردم خدایا توروجدت(خدا جد نداره احمق) منو به توکیو ریونجرز بفرس خواهش میکنمممم عرررررر.
خیل خب وقت کپیدنه.
میکپد*
+به توکیو ریونجرز تناسخ کنم،امین.
چشمامو بستم،یهو یک صدایی بیدارم کرد،صداش مثل صدای مایکی بود.
چشمامو که باز کردم دیدم مایکی دقیقا روبرومه!!! چی میدیدم!!!!؟؟؟؟ پشمام ریخته بود...
روبروم که نه...دقیقا روم خیمه زده بود!
مایکی تومان بود،قیافه کیوتش منو غرق خودش کرد. خدایا ممنونم بلخره تناسخکردم به انیمه مورد علاقم😍😍😍😍
+مایکی...تویی؟
مایکی:عاااا ساکورا چان!خل شدیا معلومه خودمم.
ساکورا در ذهن:من؟ساکورا؟ساکورا منم؟مگه من فاطمه نیسم؟
مایکی اروم گفت:ساکوراااا بیدار شو دیگههههه کلی خوابیدی.
+اع باشه فقط یه سوال چرا روی من خیمه زدی؟•-•
-زیرا•-•
+فهمیدم•-•
-گیر نده دیگه ساکوراااااا
+باهشه•-•بلند شو کهبتونم پاشم مایکی.
مایکی از روم بلند شد،از اتاق رفت بیرون گفت ساکورا من تو سالن خونت منتظرتم.سریع بیای هاااا.
+باشه باشه برو.
سریع دویدم جلو اینه،که دیدم کلا قیافم عوض شده!چه خوشمل شدمااااا(اسلاید دو)(اسلاید سه قیافه قبلی فاطومه)
تند زود سریع لباسمو عوض کردم رفتم تو سالن پریدم بگل مایکی❤️✨
مایکی:عوا ساکورا خبی؟
+عالیمممممم
مایکی:بریم بیرون؟
+عاره
از زبان راوی*
خلاصه دیگه،ساکورا و مایکی(به به چه شیپی)از ساعت ۱۲ ظهر تا ۳ شب باهم بیرون بودن.
ساعت ۲ صبح مایکی و ساکورا رفتن لب ساحل ،هیچکی تو ساحل یا دور برش نبود،ساکورا دراز کشیده بود و مایکی کنار ساکورا نشسته بود.
مایکی از فرصت استفادهکرد،گفت:ساکورا،من..من واقعا دوست دارممم
+منم دوست دارمممم
-من عاشقتم
+منممممممم
-میای بزرگ شدیم باهم ازوداج(از قصد اشتباه نوشتم که کخ بریزممم😂😂😂😐)کنیممم؟
+قول میدی ازم محافظت کنی؟
-اره قول میدم،توهم قول بده همیشه پیشم بمونی
+قول میدم.
یهو با هم دیگه لبمیگیرن و...
پرش به ۱۲ سال بعد،اینده ی خوب(اگه مانگاخوندین همون اینده اخریه)*
-ساکورا...بلخره به هم رسیدیم...
+اره چه خوب شد.
عاقد:عروس خانوم قبول میکنید؟
+بله.
مایکیتور روی صورت ساکورا رو کنار میزنه و ...♡
_________________________________________
چطور بید؟
تناسخی دوست دارین؟
درخواستی تناسخی بگین فردا مینویسم.
فالو؟
این تک پارتی درخواستی بود.از مایکی تومان.
بریمممم
____________________________________________
ازمدرسه برگشتم،ای باباااااا این لباس فرم لامصبو که میپوشم تنم بو لاشه سگ میگیرهههههه😐😐😐
ای بابا این معلم ریاضی هر روز امتحان میگیره بابا از بچه ۱۴ ساله چه انتظاری داریننننن؟؟؟؟؟
مادر:فاطومههههه(اسمو همینجوری انتخابکردم) از خانم علومتون شنیدم وسطکلاس با رفیقت راجب مایکی و چمیدونم دراگون (دراکنه مادر دراکنننننن) صحبت میکنیییی.بی تی اسو ول کردی چسبیدی به انیمه؟
+مامان•-•
-خجالت بکش دختر......پنج ساعت نصیحت و صحبت با خود*
+تموم شد مامان؟•-•
-من همسنتو بودم سه تا خونه رو اداره میکردم.
+با اینکهربطی نداشت ولی باشه•-•
رفتم تو اتاقم.
ای باباااااا کاشکی میشد به توکیو ریونجرز تناسخ میکردم خدایا توروجدت(خدا جد نداره احمق) منو به توکیو ریونجرز بفرس خواهش میکنمممم عرررررر.
خیل خب وقت کپیدنه.
میکپد*
+به توکیو ریونجرز تناسخ کنم،امین.
چشمامو بستم،یهو یک صدایی بیدارم کرد،صداش مثل صدای مایکی بود.
چشمامو که باز کردم دیدم مایکی دقیقا روبرومه!!! چی میدیدم!!!!؟؟؟؟ پشمام ریخته بود...
روبروم که نه...دقیقا روم خیمه زده بود!
مایکی تومان بود،قیافه کیوتش منو غرق خودش کرد. خدایا ممنونم بلخره تناسخکردم به انیمه مورد علاقم😍😍😍😍
+مایکی...تویی؟
مایکی:عاااا ساکورا چان!خل شدیا معلومه خودمم.
ساکورا در ذهن:من؟ساکورا؟ساکورا منم؟مگه من فاطمه نیسم؟
مایکی اروم گفت:ساکوراااا بیدار شو دیگههههه کلی خوابیدی.
+اع باشه فقط یه سوال چرا روی من خیمه زدی؟•-•
-زیرا•-•
+فهمیدم•-•
-گیر نده دیگه ساکوراااااا
+باهشه•-•بلند شو کهبتونم پاشم مایکی.
مایکی از روم بلند شد،از اتاق رفت بیرون گفت ساکورا من تو سالن خونت منتظرتم.سریع بیای هاااا.
+باشه باشه برو.
سریع دویدم جلو اینه،که دیدم کلا قیافم عوض شده!چه خوشمل شدمااااا(اسلاید دو)(اسلاید سه قیافه قبلی فاطومه)
تند زود سریع لباسمو عوض کردم رفتم تو سالن پریدم بگل مایکی❤️✨
مایکی:عوا ساکورا خبی؟
+عالیمممممم
مایکی:بریم بیرون؟
+عاره
از زبان راوی*
خلاصه دیگه،ساکورا و مایکی(به به چه شیپی)از ساعت ۱۲ ظهر تا ۳ شب باهم بیرون بودن.
ساعت ۲ صبح مایکی و ساکورا رفتن لب ساحل ،هیچکی تو ساحل یا دور برش نبود،ساکورا دراز کشیده بود و مایکی کنار ساکورا نشسته بود.
مایکی از فرصت استفادهکرد،گفت:ساکورا،من..من واقعا دوست دارممم
+منم دوست دارمممم
-من عاشقتم
+منممممممم
-میای بزرگ شدیم باهم ازوداج(از قصد اشتباه نوشتم که کخ بریزممم😂😂😂😐)کنیممم؟
+قول میدی ازم محافظت کنی؟
-اره قول میدم،توهم قول بده همیشه پیشم بمونی
+قول میدم.
یهو با هم دیگه لبمیگیرن و...
پرش به ۱۲ سال بعد،اینده ی خوب(اگه مانگاخوندین همون اینده اخریه)*
-ساکورا...بلخره به هم رسیدیم...
+اره چه خوب شد.
عاقد:عروس خانوم قبول میکنید؟
+بله.
مایکیتور روی صورت ساکورا رو کنار میزنه و ...♡
_________________________________________
چطور بید؟
تناسخی دوست دارین؟
درخواستی تناسخی بگین فردا مینویسم.
فالو؟
۲.۵k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.