'شوالیه'
'شوالیه'
"part 23"
_________________________
ومن دارم به یه دره نزدیک میشم.مطئنم که از همین راه اومدم.چطور
ممکنه.از ماشین پیاده شدم.کمی جلوتر رفتم و بادقت به زمین نگاه
کردم.جای الستیک های ماشینم روش بود.حتما خیاالتی
شدم.نزدیک دره رفتم.بدون شک این مسیری بود که من ازش
اومدم اما چطور از این دره گذشتم؟نکنه پلی چیزی داشته؟چرا
هیچی درباره پل یادم نمیاد.من از یه مسیر صاف و هموار اومدم نه
پل.دارم دیوونه میشم اگه من از این مسیر نیومدم پس رد
الستیکای ماشینم اینجا چیکارمیکنه؟نه نه من خیاالتی نشدم.یه
سیلی زدم به صورتم.من بیدارم.به دره نزدیک شدم.میخاستم ببینم
واقعا پلی بوده یانه.اگه پل باشه خب حتما خراب شده.کمی خم
شدم.دره عمیقی بود.آبشار بلند و تندی از باالش جاری بود.انقدر
کور بودم که دره به این بزرگی و آبشارشو ندیدم.یهوبادشدیدی
شروع به وزیدن کرد.تا خاستم به خودم بجنبم و از دره فاصله
بگیرم تعادلمو از دست دادم به داخل دره پرت شدم.باتمام وجود
فریاد زدم.دست و پامو تو هوا تکون میدادم و تا بتونم جایی رو
بگیرم.داد میزدمو و کمک میخاستم.صدای فریادم تو ی دیواره
های دره اکو میشد.به داخل آب فرو رفتم.من شنا بلد نبودم.آب عمیق تر از اون چیزی بود بود که فکرشو میکردم وجریانش تند
بود.نمیتونستم سرمو باال بیارم تا اکسیژن بگیرم.فقط دست و پا
میزدم تا خودمو از این آب خالص کنم.اما آب قوی تر ازمن
بود.این نباید تهه راه من باشه.من نمیخام بمیرم.دیگه نمیتونستم
بیشتر از این تحمل کنم احساس خفگی بهم دست داد.من واقعا
دارم میمیرم.پلکام سنگین شدن وهمه اکسیژن از ریه هام خالی
شدن وجاشونو به آب دادن.
هه مرگ خیلی راحته...
************
_من دارم میمیرم یکی کمکم کنه من دارم غرق میشم.نه نه
نمیخام بمیرم.نهههههههه
از جام پریدم.دستمو رو بدن و صورتم کشیدم.من زندم؟یه نفس
عمیق کشیدم.اره من زندم.من نفس میکشم.پس همش یه کابوس
بود.هه دره؟جونگکوک واقعا احمقی.من چرا اینجا خوابم برده.تازه
متوجه اطرافم شدم.من هنوزم تهه دره بودم و روی یه تیکه
سنگ.پس یعنی تموم اون اتفاقات واقعی بوده.من افتادم تو این دره
و داشتم غرق میشدم پس حاال اینجا چیکار میکنم؟
🌑
"part 23"
_________________________
ومن دارم به یه دره نزدیک میشم.مطئنم که از همین راه اومدم.چطور
ممکنه.از ماشین پیاده شدم.کمی جلوتر رفتم و بادقت به زمین نگاه
کردم.جای الستیک های ماشینم روش بود.حتما خیاالتی
شدم.نزدیک دره رفتم.بدون شک این مسیری بود که من ازش
اومدم اما چطور از این دره گذشتم؟نکنه پلی چیزی داشته؟چرا
هیچی درباره پل یادم نمیاد.من از یه مسیر صاف و هموار اومدم نه
پل.دارم دیوونه میشم اگه من از این مسیر نیومدم پس رد
الستیکای ماشینم اینجا چیکارمیکنه؟نه نه من خیاالتی نشدم.یه
سیلی زدم به صورتم.من بیدارم.به دره نزدیک شدم.میخاستم ببینم
واقعا پلی بوده یانه.اگه پل باشه خب حتما خراب شده.کمی خم
شدم.دره عمیقی بود.آبشار بلند و تندی از باالش جاری بود.انقدر
کور بودم که دره به این بزرگی و آبشارشو ندیدم.یهوبادشدیدی
شروع به وزیدن کرد.تا خاستم به خودم بجنبم و از دره فاصله
بگیرم تعادلمو از دست دادم به داخل دره پرت شدم.باتمام وجود
فریاد زدم.دست و پامو تو هوا تکون میدادم و تا بتونم جایی رو
بگیرم.داد میزدمو و کمک میخاستم.صدای فریادم تو ی دیواره
های دره اکو میشد.به داخل آب فرو رفتم.من شنا بلد نبودم.آب عمیق تر از اون چیزی بود بود که فکرشو میکردم وجریانش تند
بود.نمیتونستم سرمو باال بیارم تا اکسیژن بگیرم.فقط دست و پا
میزدم تا خودمو از این آب خالص کنم.اما آب قوی تر ازمن
بود.این نباید تهه راه من باشه.من نمیخام بمیرم.دیگه نمیتونستم
بیشتر از این تحمل کنم احساس خفگی بهم دست داد.من واقعا
دارم میمیرم.پلکام سنگین شدن وهمه اکسیژن از ریه هام خالی
شدن وجاشونو به آب دادن.
هه مرگ خیلی راحته...
************
_من دارم میمیرم یکی کمکم کنه من دارم غرق میشم.نه نه
نمیخام بمیرم.نهههههههه
از جام پریدم.دستمو رو بدن و صورتم کشیدم.من زندم؟یه نفس
عمیق کشیدم.اره من زندم.من نفس میکشم.پس همش یه کابوس
بود.هه دره؟جونگکوک واقعا احمقی.من چرا اینجا خوابم برده.تازه
متوجه اطرافم شدم.من هنوزم تهه دره بودم و روی یه تیکه
سنگ.پس یعنی تموم اون اتفاقات واقعی بوده.من افتادم تو این دره
و داشتم غرق میشدم پس حاال اینجا چیکار میکنم؟
🌑
۱.۳k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.