عشق دردسر ساز پارت ۹

_نقشه اینه هر روز براش دردسر درست کنم همش با هم چت کنیم همش با هم تماس صوتی بگیریم و حرف بزنیم تا ولمون کنه و .......
_عالیه
_من رفتم
_دوستت دارم غالم نزاری
_منم دوستت دارم عمرا غالت بزارم
رفتم تو ماشین اسمشو نبر
_لیسا تو واقعا دلت با من بود
_اره
رفتم تو گوشی
هی کوک شروع کن
بعد برای خودم پاک کردم
لیسا سلام
سلامممم
یه سوال
بله
میشه زنگ بزنم کارت دارم
حتما
_باز اینه که
_اره
زنگ زد
_سلام کوک
_سلام لیسا
_جانم
_میشه ببینمت
_اره چرا که نه بیا خونم
_باش لیسا
_میبینمت
-بای
_بای
یه پوزخند زدم
معلوم بود خیلی اعصبانیه
رسیدیم
_من تا اون نره از اینجا نمیرم
_برو دیگه اگه دوسم داری
_نمیشه
داد زدم
_برو
_خب بابا
وقتی رفت یه ربع بعد کوک اومد
_چی شد نیست
_راضیش کردم گورشو گم کرد
از خوشحالی پریدم بغلش
_حالا باید هر روز براش دردسر درست کنم
_اوهوم
_خب چیکار کنم تا ولم کنه
_تو غذاش خواب اور بریز تا یه روز بفهمه ولت کنه
_اووو شاید صد سال دیگه بفهمه
یکی درزد
_کیه
_منم
_منم کیه
_لوس
درو باز کردم اسمشو نیار بود
_کوک امشب مهمون ما میشی
_اره
شام درست کردم بعد تو ابمیوه اسمشو نبر قرص خواب ریختم
وقتی اومدن سر میز یکم مشکوک بود
_کوک بیا ابمیوه هارو عوض کنیم
به کوک اشاره دادم اینکارو نکن
_چرا عوض کنی
_تعمش
_بده به من
سریع بردم با تعم مورد علاقش ریختم و قرص خواب روش

_بیا
_ممنون
به کوک قایمکی چشمک زدم
بعد از غذا انقدر خوابش میومد که طاقت نیاورد خوابید
منو کوک دستامون رو به حالت پیروزی زدیم به هم
_افرین
_نقشه تو بود
سریع چمدونمو بستم و با کوک رفتم خونش.....