عادت کردم احساساتم را درونم پنهان کنم، نقشه هایم را به تن
عادت کردم احساساتم را درونم پنهان کنم، نقشه هایم را به تنهایی بکِشم و برای اجرایشان تنها روی خودم حساب کنم. نظر، توجه، یاری و حتی حضور دیگران را مزاحم و مانع می شمردم...عادت کردم آنچه را در سر دارم هرگز به زبان نیاورم و اگر به ناچار در صحبت دیگران وارد شدم، بکوشم با بذله گویی از ملال آن گفت و شنود بکاهم و به این ترتیب افکار حقیقی ام را مخفی نگه دارم...از همان هنگام نسبت به دیگران چنان بی اعتماد شدم که دوستانم تا به امروز به خاطرش بر من خرده می گیرند...!💡
• بنژامن کنستان
• بنژامن کنستان
۳.۲k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.