⊱گناهکار⊰ پارت 106
متین، ای خدا، ... بغلم
نیکا، احمق،، دستاشو گرفتم و بغلش کردم،
متین، 🙂بهتری
نیکا، توقع نداشتم ازم خواستگاری کنی.
متین، خوشت اومدم از گردنبند
نیکا، اره خیلی خوشگله، ولی چرا شما انقدر به خودتون رسیدین، تیپ زدین، 🤨
متین، اصلا به دور ورت دقت کردی،
نیکا، سرمو چرخوندم، پر از تزینات بود، ولی چقدر قشنگه،
متین، ارسلان، این فکر تو سرمون انداخت
نیکا، فعال داداشم
متین، اره میبینم،
نیکا، سرمو گذاشتم، رو سینش، یادته
متین، چیو
نیکا، روز اول چجوری اشنا شدیم،
متین، هه، اونکه اره، نمیذاشتی بیام تو،
نیکا، ولی الان((:
متین، میخوای همینجوری وایسی،
نیکا، سرمو از رو سینش برداشتم به چشا نگا کردم، چرا؟
متین:! چی
نیکا، خودمو نزدیک صورتش کردم یه بوس از لپش کردم،
متین، اع،شما از دست ما عصبانی بودیا،
نیکا، 😅خودت داری میگی بودم، ولی الان نیستم،
متین:نوبت منه.
نیکا، ها.؟
متین، من این دفعه میبوسمت،
نیکا، اع، هنوز عصبانیم،
متین، دورغ نگو
نیکا، ازش جدا شدم متین، جلو نیا
متین، نه دیگ😌نمیشه، فرار کردم دنبالش
نیکا، اع، 😅میگممم، نیا بدو بدو دور حیاط،
متین، نیکا وایسا
نیکا، عقب عقب میرفتم، نمیخوام، میگم نیاااا
متین، بخدا از اینو استخر میپرم اونور ها
نیکا، نمیتونی، 😅
متین اوک اصلا من میرم،
نیکا، اع جنبه شوخی هم نداری،
متین، شوخی،! شما که عصبانی بودی، بای
نیکا، ععععععع، بد بدو فرار کردم رفتم طرفش، از دستش گرفتم کشیدم، وایسا دیگ
متین، چیه
نیکا، قل میدم تا جایی که نفس میکشی باهات بمونم اوک
متین، خب،،،، دستمو دور کمرش حلقه کردم، پـس... سـ..
نیکا، اروم، با اینکه حرفشو قطع کردم لبمو گذاشتم رو لبش،
متین، یه لبخند کوچیک زدم محکم گرفتمش،
نیکا، تا اخر
متین، باهمیم،
نیکا، لبخند زدم، که متینم میخندید، همینجوری، بلند بلند میخندیدیم، وبهم نگاه میکردیم،ک
دیانا، به به کفتر های عاشق در چه حالین
نیکا، سریع خودمو از بغلش کشیدم بیرون،
متین، خیانتکار
دیانا، اع، من خیانتکار کردین، دیگ درسته
ارسلان دیانا
دیانا، چیه ارسلان،
نیکا، شب خوبی بود
دیانا، با حالت چهره عجیبی برگشتم سمت نیکا، جانم، شب خوبی بود، شما که میگفتین شب براتون تلخ کردیم،
متین 🙂، راست میگه
نیکا، هر چی دیانا گفت توهم تایید کن
ارسلان، اهمم، داره دعوا میشه، پس بهتر برین بخوابیم نظرتون چیه،
نیکا راست میگه خدایی خستم، بای
متین،....
نیکا، متین نمیای
متین🙂، چرا، فرار کردم رفتم سمتش
دیانا، حیحی، امشبم تموم شد
ارسلان، خیلی بهتر شد که این دوتا بهم رسیدن، اینطو،ری بیشتر مراقب همن
دیانا هوم
ارسلان بریم
دیانا کجا
ارسلان، خونه،
دیانا، ارسلان یه سر بریم بیرون
ارسلان، دیانا الان اخه نصفه شبی
دیانا، اصلا نیااااا،خودم میرم، خداحافظ
ارسلان دیانا، دیانا ااااااااااا، وایسا، اع، با توام
دیانا، نمیخوام،
ارسلان، سریع فرار کردم و بغلش کرم
دیانا، اع😶. بزار زمین منو
ارسلان، نمیخوا مممم😏
دیانا ، ادای منو درمیاری، میگم بزار پایین منو ارسلان نننننن،
ارسلان، هیس، نصفه شبه دیونه، اروم گذاشتمش رو مبل
نیکا، ارسلان چیزی شده
دیانا ، ار.....
ارسلان، نههههههه، بابا چیزی نشده شما برین بخوابین،
نیکا، باش، متین،
متین، جان،
نیکا امشب میای
متین، هوم میام پیش تو
نیکا، بریم پس یه موضوعی رو باید بهت بگم،
متین، باش
دیانا، ارسلان،
ارسلان هوم
دیانا، بیروننننن، تروخدا
ارسلان نه فردا
دیانا، ولی....
ارسلان دستمو گذاشتم حلو دهنش، خوابوندمش رو مبل هیس، بخواب
دیانا (، تو دلش) هوف مجبورم دیگ ولش فردا میرم، ساکت موندم که کم کم خوابم برد
_________________صبح روز بعد
دیانا، با صدای خاله از خواب بلند شدم،
سلام
دیانا، اع، سلام خاله
دیانا جان صبحانه امادست
دیانا اها، باش الان میام، میخواستم بلند شم که
نیکا، احمق،، دستاشو گرفتم و بغلش کردم،
متین، 🙂بهتری
نیکا، توقع نداشتم ازم خواستگاری کنی.
متین، خوشت اومدم از گردنبند
نیکا، اره خیلی خوشگله، ولی چرا شما انقدر به خودتون رسیدین، تیپ زدین، 🤨
متین، اصلا به دور ورت دقت کردی،
نیکا، سرمو چرخوندم، پر از تزینات بود، ولی چقدر قشنگه،
متین، ارسلان، این فکر تو سرمون انداخت
نیکا، فعال داداشم
متین، اره میبینم،
نیکا، سرمو گذاشتم، رو سینش، یادته
متین، چیو
نیکا، روز اول چجوری اشنا شدیم،
متین، هه، اونکه اره، نمیذاشتی بیام تو،
نیکا، ولی الان((:
متین، میخوای همینجوری وایسی،
نیکا، سرمو از رو سینش برداشتم به چشا نگا کردم، چرا؟
متین:! چی
نیکا، خودمو نزدیک صورتش کردم یه بوس از لپش کردم،
متین، اع،شما از دست ما عصبانی بودیا،
نیکا، 😅خودت داری میگی بودم، ولی الان نیستم،
متین:نوبت منه.
نیکا، ها.؟
متین، من این دفعه میبوسمت،
نیکا، اع، هنوز عصبانیم،
متین، دورغ نگو
نیکا، ازش جدا شدم متین، جلو نیا
متین، نه دیگ😌نمیشه، فرار کردم دنبالش
نیکا، اع، 😅میگممم، نیا بدو بدو دور حیاط،
متین، نیکا وایسا
نیکا، عقب عقب میرفتم، نمیخوام، میگم نیاااا
متین، بخدا از اینو استخر میپرم اونور ها
نیکا، نمیتونی، 😅
متین اوک اصلا من میرم،
نیکا، اع جنبه شوخی هم نداری،
متین، شوخی،! شما که عصبانی بودی، بای
نیکا، ععععععع، بد بدو فرار کردم رفتم طرفش، از دستش گرفتم کشیدم، وایسا دیگ
متین، چیه
نیکا، قل میدم تا جایی که نفس میکشی باهات بمونم اوک
متین، خب،،،، دستمو دور کمرش حلقه کردم، پـس... سـ..
نیکا، اروم، با اینکه حرفشو قطع کردم لبمو گذاشتم رو لبش،
متین، یه لبخند کوچیک زدم محکم گرفتمش،
نیکا، تا اخر
متین، باهمیم،
نیکا، لبخند زدم، که متینم میخندید، همینجوری، بلند بلند میخندیدیم، وبهم نگاه میکردیم،ک
دیانا، به به کفتر های عاشق در چه حالین
نیکا، سریع خودمو از بغلش کشیدم بیرون،
متین، خیانتکار
دیانا، اع، من خیانتکار کردین، دیگ درسته
ارسلان دیانا
دیانا، چیه ارسلان،
نیکا، شب خوبی بود
دیانا، با حالت چهره عجیبی برگشتم سمت نیکا، جانم، شب خوبی بود، شما که میگفتین شب براتون تلخ کردیم،
متین 🙂، راست میگه
نیکا، هر چی دیانا گفت توهم تایید کن
ارسلان، اهمم، داره دعوا میشه، پس بهتر برین بخوابیم نظرتون چیه،
نیکا راست میگه خدایی خستم، بای
متین،....
نیکا، متین نمیای
متین🙂، چرا، فرار کردم رفتم سمتش
دیانا، حیحی، امشبم تموم شد
ارسلان، خیلی بهتر شد که این دوتا بهم رسیدن، اینطو،ری بیشتر مراقب همن
دیانا هوم
ارسلان بریم
دیانا کجا
ارسلان، خونه،
دیانا، ارسلان یه سر بریم بیرون
ارسلان، دیانا الان اخه نصفه شبی
دیانا، اصلا نیااااا،خودم میرم، خداحافظ
ارسلان دیانا، دیانا ااااااااااا، وایسا، اع، با توام
دیانا، نمیخوام،
ارسلان، سریع فرار کردم و بغلش کرم
دیانا، اع😶. بزار زمین منو
ارسلان، نمیخوا مممم😏
دیانا ، ادای منو درمیاری، میگم بزار پایین منو ارسلان نننننن،
ارسلان، هیس، نصفه شبه دیونه، اروم گذاشتمش رو مبل
نیکا، ارسلان چیزی شده
دیانا ، ار.....
ارسلان، نههههههه، بابا چیزی نشده شما برین بخوابین،
نیکا، باش، متین،
متین، جان،
نیکا امشب میای
متین، هوم میام پیش تو
نیکا، بریم پس یه موضوعی رو باید بهت بگم،
متین، باش
دیانا، ارسلان،
ارسلان هوم
دیانا، بیروننننن، تروخدا
ارسلان نه فردا
دیانا، ولی....
ارسلان دستمو گذاشتم حلو دهنش، خوابوندمش رو مبل هیس، بخواب
دیانا (، تو دلش) هوف مجبورم دیگ ولش فردا میرم، ساکت موندم که کم کم خوابم برد
_________________صبح روز بعد
دیانا، با صدای خاله از خواب بلند شدم،
سلام
دیانا، اع، سلام خاله
دیانا جان صبحانه امادست
دیانا اها، باش الان میام، میخواستم بلند شم که
۱۷۲.۴k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.