بیبی بوی کوچولوی من پارت:۷
"ام...جیمین"
"بله!"
"میگم...ا..اگه من ترکت کنم...چ...چیکار میکنی؟"
"برای چی این حرف رو میزنی؟!"
"هیچی برام سوال شده"
"خب مطمعنن داغون میشم ولی سعی میکنم باهاش کنار بیام"(لبخند)
ویو یونگی:
الان چیکار کنم اگه نابود بشه چی اگر پیشش بمونم پدرم بهش صدمه میزنه!
ویو جیمین:
برای چی اینو پرسید؟!ینی میخواد ولم کنه؟چیکار کردم؟استرس کل وجودمو گرفته بود!فکر نکنم بخواد ولم کنه یونگی همچین ادمی نیست...من میشناسمش
تو فکر بودم که ته زنگ زد(همون تهیونگ)
مکالمه:(ته/ جیمین+)
+سلام ته
/سلام خوبی؟
+اوهوم خوبم تو چطوری
/خوبم...میای بریم بیرون؟!
+اره ساعت چند
/ساعت ۵ بریم
+اوکی
/بای
+بای
خب الان ساعت ۴ و نیمه نیم ساعت وقت دارم لباس خوب پیدا کنم
یه تیشرت سفید با شلوار جین پوشیدم
موهام رو حالت دادم و اماده شدم
دقیق ساعت پنج بود
رفتم پایین که...
.
.
.
ببخشید کم گذاشتم اگر حمایت نشه احتمال داره بعدی پارت اخر باشه:)!مسخره شد این پارت!🥲
شرایط:
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
فالو:۲
"بله!"
"میگم...ا..اگه من ترکت کنم...چ...چیکار میکنی؟"
"برای چی این حرف رو میزنی؟!"
"هیچی برام سوال شده"
"خب مطمعنن داغون میشم ولی سعی میکنم باهاش کنار بیام"(لبخند)
ویو یونگی:
الان چیکار کنم اگه نابود بشه چی اگر پیشش بمونم پدرم بهش صدمه میزنه!
ویو جیمین:
برای چی اینو پرسید؟!ینی میخواد ولم کنه؟چیکار کردم؟استرس کل وجودمو گرفته بود!فکر نکنم بخواد ولم کنه یونگی همچین ادمی نیست...من میشناسمش
تو فکر بودم که ته زنگ زد(همون تهیونگ)
مکالمه:(ته/ جیمین+)
+سلام ته
/سلام خوبی؟
+اوهوم خوبم تو چطوری
/خوبم...میای بریم بیرون؟!
+اره ساعت چند
/ساعت ۵ بریم
+اوکی
/بای
+بای
خب الان ساعت ۴ و نیمه نیم ساعت وقت دارم لباس خوب پیدا کنم
یه تیشرت سفید با شلوار جین پوشیدم
موهام رو حالت دادم و اماده شدم
دقیق ساعت پنج بود
رفتم پایین که...
.
.
.
ببخشید کم گذاشتم اگر حمایت نشه احتمال داره بعدی پارت اخر باشه:)!مسخره شد این پارت!🥲
شرایط:
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
فالو:۲
۱۶.۱k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.