فیک( شجاعت یا حقیقت ؟) part 2
جرعت یا حقیقت ؟
پارت 2
سو وون از سر کلافگی پوفی کشید
هوسوک ادامه داد
+ ای شیطون ! راحت تو بازی میشد نگاهاتو روی جیمین حس کرد !
سو وون تو سری به خودش زد جیمین دقیقا کنار جیهوپ نشسته بود برای همین اون فکر کرده بود سو وون رو جیمین کراش داره ...
سو وون دستاشو نزدیک صورتش بالا برد و تند تند تکون داد...
- نه خیرم اون نیست
+ ولی من بهش میگم !
- هوسوکااا چرت و پرت نگوو
+ باید بهش اعتراف کنی ...
- هوووپ
هوسوک همونطور که چشماشو جمع کرده بودو میخندید متوجه خیسی روی بازوش و تی شرتش شد ...
چشماشو باز کرد و سو وونو دید که داره روش اب میریزه لبخند شیطانی زد
+ خودش شروع کردی ...!
هوسوک دوید توی دریا دو تا دستاشو بهم چسبوند و توی دریا فرو برد مثل یه کاسه دستشو پر از اب کرد و روی سو وون ریخت ..!
صورت و موهای سو وون خیس شد
- اییی چشمم عااای شور بود ! میسوزع
و یکی از دستاشو روی چشماش گذاشت هوسوک نگران توی اب قدم برداشت و دست سو وون رو از روی چشمش برداشت و نگران پرسید
+ خوبی ؟
سو وون در کسری از ثانیه چشماشو باز کرد و با اونیکی دستش جیهوپو کاملا خیس کرد ...
- گول خوردی !
جیهوپ پشت سر سو وون میدوید که داشت توی ساحل با پاهای برهنه روی شن ها فرار میکرد !
+ وایسا ببینم دختره حقه باز !
چند دقیقه بعد هوسوک یه خرچنگ رو جلوتر از سو وون دید داد زد
+ سو وون صبر کن خرچنگگگ
سو وون توجه ای به جلوش نکرد برگشت سمت جیهوپ و گفت
- عوووم من گول نمیخورمم ...
یهو خورد زمین و صدای جیغش بلند شد
- عااای
خرچنگ کار خودشو کرده بود ! با یکی از چنگالاش مچ سو وونو گرفته بود ...
جیهوپ چند قدم بعد به سو وون رسید روی زمین زنشست و زانو زد
+ حالت خوبه ؟
سو وون سعی کرد خیلی گریه نکنه پس فقط یه قطره اشک از گوشه چشمش خارج شد
جیهوپ لبخندی زد
+ دختره لوس !
و بعد لباشو سمت گونه سو وون برد و ردی که از اشک خیس شده بود و بوسید
سو وون حس کرد دیگه درد نداره حتی یذره لبخند گنده ای زد
- من خوبم بریم
هوسوک چشماشو جمع کرد و سرشو کج کرد
+ مثل بچگیات هر وقت اشکاتو میبوسم دیگه گریه نمیکنی !
- تو قدرت ماورا الطبیعی داری !
جیهوپ لبخندی زد و بلند شد و دستشو به سمت سو وون گرفت
+ پاشو بریم
سو وون دست جیهوپو گرفت اما همین که خاست پاشه متوجه درد شدیدی توی مچ پاش شد ...
- عااای هوسوکااا پاام !
جیهوپ دوباره نگران روی زمین نشست و با انگشت اشاره و شصتش حلقه دور مچ سو وون درست کرد و فشار داد
- عااای
پارت 2
سو وون از سر کلافگی پوفی کشید
هوسوک ادامه داد
+ ای شیطون ! راحت تو بازی میشد نگاهاتو روی جیمین حس کرد !
سو وون تو سری به خودش زد جیمین دقیقا کنار جیهوپ نشسته بود برای همین اون فکر کرده بود سو وون رو جیمین کراش داره ...
سو وون دستاشو نزدیک صورتش بالا برد و تند تند تکون داد...
- نه خیرم اون نیست
+ ولی من بهش میگم !
- هوسوکااا چرت و پرت نگوو
+ باید بهش اعتراف کنی ...
- هوووپ
هوسوک همونطور که چشماشو جمع کرده بودو میخندید متوجه خیسی روی بازوش و تی شرتش شد ...
چشماشو باز کرد و سو وونو دید که داره روش اب میریزه لبخند شیطانی زد
+ خودش شروع کردی ...!
هوسوک دوید توی دریا دو تا دستاشو بهم چسبوند و توی دریا فرو برد مثل یه کاسه دستشو پر از اب کرد و روی سو وون ریخت ..!
صورت و موهای سو وون خیس شد
- اییی چشمم عااای شور بود ! میسوزع
و یکی از دستاشو روی چشماش گذاشت هوسوک نگران توی اب قدم برداشت و دست سو وون رو از روی چشمش برداشت و نگران پرسید
+ خوبی ؟
سو وون در کسری از ثانیه چشماشو باز کرد و با اونیکی دستش جیهوپو کاملا خیس کرد ...
- گول خوردی !
جیهوپ پشت سر سو وون میدوید که داشت توی ساحل با پاهای برهنه روی شن ها فرار میکرد !
+ وایسا ببینم دختره حقه باز !
چند دقیقه بعد هوسوک یه خرچنگ رو جلوتر از سو وون دید داد زد
+ سو وون صبر کن خرچنگگگ
سو وون توجه ای به جلوش نکرد برگشت سمت جیهوپ و گفت
- عوووم من گول نمیخورمم ...
یهو خورد زمین و صدای جیغش بلند شد
- عااای
خرچنگ کار خودشو کرده بود ! با یکی از چنگالاش مچ سو وونو گرفته بود ...
جیهوپ چند قدم بعد به سو وون رسید روی زمین زنشست و زانو زد
+ حالت خوبه ؟
سو وون سعی کرد خیلی گریه نکنه پس فقط یه قطره اشک از گوشه چشمش خارج شد
جیهوپ لبخندی زد
+ دختره لوس !
و بعد لباشو سمت گونه سو وون برد و ردی که از اشک خیس شده بود و بوسید
سو وون حس کرد دیگه درد نداره حتی یذره لبخند گنده ای زد
- من خوبم بریم
هوسوک چشماشو جمع کرد و سرشو کج کرد
+ مثل بچگیات هر وقت اشکاتو میبوسم دیگه گریه نمیکنی !
- تو قدرت ماورا الطبیعی داری !
جیهوپ لبخندی زد و بلند شد و دستشو به سمت سو وون گرفت
+ پاشو بریم
سو وون دست جیهوپو گرفت اما همین که خاست پاشه متوجه درد شدیدی توی مچ پاش شد ...
- عااای هوسوکااا پاام !
جیهوپ دوباره نگران روی زمین نشست و با انگشت اشاره و شصتش حلقه دور مچ سو وون درست کرد و فشار داد
- عااای
۶۷.۹k
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.