pov:..ریکشن پسرای اسلیترین اگه
★وقتی عصبانی هستن و میاین سر تو خالی میکنن و بعد پشیمون میشن★
تام:(اروم از پشت بغلت میکنه و نفس داغشو روی گردنت بیرون میده و به جایی که کبود شده بود نگاه میکنه) :«خیلی دردت گرفت؟» ا/ت(سرت رو تکون میدی) تام:«(دستت رو میگیره و میبوسه) حالا بهتر شد..»
متیو:(وقتی داشتی اشپزی میکردی از پشت بغلت میکنه و اروم با موهات بازی میکنه) :«خانومم ناراحته؟»
دریکو:(به سمتت میاد با یک دسته گل رز و جلوت زانو میزنه و گل رز رو بهت میده) :«امیدوارم با این بتونم خانومم رو خوشحال کرده باشم...»
تئو:(وقتی توی تختین بغلت میکنه و سر شرو توی گردنت فرو میکنه) :«میدونی که عاشقتم...نه؟!»
لورنزو:(با یک بسته شکلات شیری میاد پیشت و میزاره کنارت) :«میتونی من رو ببخشی؟»
امیدوارم خوشتون اومده باشه...💚😉
لایک؟ کامنت؟♥
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
follow for more baby💚🐍
تام:(اروم از پشت بغلت میکنه و نفس داغشو روی گردنت بیرون میده و به جایی که کبود شده بود نگاه میکنه) :«خیلی دردت گرفت؟» ا/ت(سرت رو تکون میدی) تام:«(دستت رو میگیره و میبوسه) حالا بهتر شد..»
متیو:(وقتی داشتی اشپزی میکردی از پشت بغلت میکنه و اروم با موهات بازی میکنه) :«خانومم ناراحته؟»
دریکو:(به سمتت میاد با یک دسته گل رز و جلوت زانو میزنه و گل رز رو بهت میده) :«امیدوارم با این بتونم خانومم رو خوشحال کرده باشم...»
تئو:(وقتی توی تختین بغلت میکنه و سر شرو توی گردنت فرو میکنه) :«میدونی که عاشقتم...نه؟!»
لورنزو:(با یک بسته شکلات شیری میاد پیشت و میزاره کنارت) :«میتونی من رو ببخشی؟»
امیدوارم خوشتون اومده باشه...💚😉
لایک؟ کامنت؟♥
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
follow for more baby💚🐍
۲۹.۰k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.