گاهی چنان دل آدم را به دردمیاورن

گاهی چنان دل آدم را به دردمیاورن
که گویی هرگز محبتی ویادوست داشتنی درکارنبوده مگر یک آدم چقدر تحملداردچقدر میتواند صبوری کندو
بخاطر اویی که دوستش داردمیتواندپاروی غرورش بگذارد وبسمتتان بیاید وشماسیلی به صورت احساسش بزنید چقدر بشما پیام بدهد وشما بابیرحمی جولبش رابابلاک کردن بدهید
چه چیزی برایش مانده که در راه دوست داشتن شما فدا نکرده چرا اینچنین میکنید باکسیکه هرگز نه بفکرازارتان بودونه تاحال صدمه ای بشما زده شما که نمیخواهیدش شماکه سالهاتنهایش گذاشته اید بخاطر هرکس یاهرچیزی چرا تیر آخر را نمیزنیدحیف نیست اینهمه زحمتی که برای سکوت کردن تان برای نادیده اش گرفتن هایتان کشیده اید هربارکه بسمتتان امدچنان سیلی محکمی به صورت احساسش زدین که دیگر نتواندبفهمددر برخورد باشما چه رفتاری باید داشته باشداواحمق شده از بس باسکوت زیبایتان پاسخ سالها انتظارش ودربدری ها وبی خانمانی هایش را دادیدچه انتظاری دارین ازکسی اینگونه پاکباخته که بتوانداز صدها اسم و رسم بفهمد که مخاطب کدامشان است او خسته است تصویری که آخرین بار ازاو دیده اید رابیاد دارید؟مطمئن هستیداگرببینیداورامیشناسید ازکجایش برایتان بگویم ایا از هیچ یک از ساعات زندگیش خبر داریدحالا که اوسالها بی خانمان شده ؟بیمارشده؟تمام داراییش را از دست داده ؟
یک چیزی بگویم وتمام
اوباتمام درد ورنجی که میکشد حتی اگر
ازگرسنگی بمیرد هرگز کسی نمیتواند تنهادلخوشیش گوشیش را ازاوبگیرد زیرا
روزی که نتواند حتی اگر شده لحظه ای شمارا رصد نکند خواهد مرد این تمام دلخوشی یک مرد است...
حالا هرچه میخواهید سکوت کنید
ازارش بدهید....


#خان.بی.آن.سالهاست.که.جان.ندارد