پارت ۳
×جیغغ ترسوندیم دیوونه
+(خندیدن) وای خیلی خوب بود(باز هم میخندد)
×بسته دیگه(اخم)
+باشه بابا...اینجا چیکار می کنی تو چیشده دوست صمیمیم اومد اینورا؟
×مزه نریز خونمون حوصلم سر رفت گفتم تنها راه اینه که بیام پیشه توئه مشنگ
+هار هار هار خندیدیم بیا تو ببینم(درو باز میکنه)
بنده:خب خلاصه اینا اومدن خونه و کلی حرف زدن و خندیدن و فیلم دیدن جولیا هم نرفت خونشون همونجا موند و روز گذشت(😅😅)
پرش زمانی روز بعد:
ا/ت ویو:پاشدم کارامو کردم و صبحونه خوردم میز هم چیدم تا وقتی جولیا پاشد بخوره لباسامو پوشیدم و رفتم سره کار بعد از مطب زدم بیرونو به همون لوکیشنی که خانمه کیم برام فرستاده بود راه افتادم.
+(خندیدن) وای خیلی خوب بود(باز هم میخندد)
×بسته دیگه(اخم)
+باشه بابا...اینجا چیکار می کنی تو چیشده دوست صمیمیم اومد اینورا؟
×مزه نریز خونمون حوصلم سر رفت گفتم تنها راه اینه که بیام پیشه توئه مشنگ
+هار هار هار خندیدیم بیا تو ببینم(درو باز میکنه)
بنده:خب خلاصه اینا اومدن خونه و کلی حرف زدن و خندیدن و فیلم دیدن جولیا هم نرفت خونشون همونجا موند و روز گذشت(😅😅)
پرش زمانی روز بعد:
ا/ت ویو:پاشدم کارامو کردم و صبحونه خوردم میز هم چیدم تا وقتی جولیا پاشد بخوره لباسامو پوشیدم و رفتم سره کار بعد از مطب زدم بیرونو به همون لوکیشنی که خانمه کیم برام فرستاده بود راه افتادم.
۲.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.