سرپرست زیبا p9
ویو کوک
نمیدونم چرا ولی خیلی دلم برا یونا تنگ شده، دلم میخواد ببینمش
÷ کوککککککک
+ چه خبرته سرم سرم رفت
÷ یه چیزی فهمیدم
+ چی ؟
÷ یونا فرار نکرده ، یکی از اعضای گروه جی هوپ دزدیدنش
+ چییییییییییییییییی؟ از کجا می دونی
÷ دقیقا موقعی چند دقیقه قبل از اینکه یونا فرار کنه ، جی هوپ داشت با یکی از بادیگارد ها حرف میزد و دقیقا وقتی یونا دزدیده شد اون بادیگارد هم قیبش زد ، پس حتما کاره اونه
+ تو این هارو از کجا میدونی ؟
÷ دوربین های مخفی رو چک کردم
+یعنی من اون همه الکی عشق زندگیم رو شکنجه کردم
÷ عشق زندگیت ؟
+ آره من دوسش دارم
÷ دیدی گفتم عاشق شدی
+ باشه میرم از پرورشگاه بیارمش ، راستی مامان و اریکا چطورن ؟
÷ یه اتاق به دوتاشون دادیم ، حرف از اریکا شد
راستی دوربین هارو چک کردم ، یونا اونو نزده اریکا داشته نقش بازی میکرده ولی بهش نگو که میدونی
+ قبل از اینکه تو بگی هم میدونستم ، اون از بچگی فقط دروغ میگفت
+ من دیگه میرم پرورشگاه
÷ چرا
+ که عشق زندگیم رو نجات بدم
÷ برو 😂
رفتم پرورشگاه و مستقیم رفتم توی اتاق مدیر
+ سلام جناب مدیر
مدیر : سلام
+ من نظرم عوض شد ، میخوام یونا رو دوباره به سرپرستی قبول کنم
مدیر : دیر اومدید
+ چرا ؟
مدیر : چون یکی قبل از شما یونا رو به سرپرستی قبول کرد
+ چیییییییییی؟ کی ؟
مدیر : چند دقیقه پیش ، فکرکنم هنوز دور نشده باشن
+ ممنون
سریع از پرورشگاه زدم بیرون که ...
شرط
۱۰ لایک
۱۵ کامنت
نمیدونم چرا ولی خیلی دلم برا یونا تنگ شده، دلم میخواد ببینمش
÷ کوککککککک
+ چه خبرته سرم سرم رفت
÷ یه چیزی فهمیدم
+ چی ؟
÷ یونا فرار نکرده ، یکی از اعضای گروه جی هوپ دزدیدنش
+ چییییییییییییییییی؟ از کجا می دونی
÷ دقیقا موقعی چند دقیقه قبل از اینکه یونا فرار کنه ، جی هوپ داشت با یکی از بادیگارد ها حرف میزد و دقیقا وقتی یونا دزدیده شد اون بادیگارد هم قیبش زد ، پس حتما کاره اونه
+ تو این هارو از کجا میدونی ؟
÷ دوربین های مخفی رو چک کردم
+یعنی من اون همه الکی عشق زندگیم رو شکنجه کردم
÷ عشق زندگیت ؟
+ آره من دوسش دارم
÷ دیدی گفتم عاشق شدی
+ باشه میرم از پرورشگاه بیارمش ، راستی مامان و اریکا چطورن ؟
÷ یه اتاق به دوتاشون دادیم ، حرف از اریکا شد
راستی دوربین هارو چک کردم ، یونا اونو نزده اریکا داشته نقش بازی میکرده ولی بهش نگو که میدونی
+ قبل از اینکه تو بگی هم میدونستم ، اون از بچگی فقط دروغ میگفت
+ من دیگه میرم پرورشگاه
÷ چرا
+ که عشق زندگیم رو نجات بدم
÷ برو 😂
رفتم پرورشگاه و مستقیم رفتم توی اتاق مدیر
+ سلام جناب مدیر
مدیر : سلام
+ من نظرم عوض شد ، میخوام یونا رو دوباره به سرپرستی قبول کنم
مدیر : دیر اومدید
+ چرا ؟
مدیر : چون یکی قبل از شما یونا رو به سرپرستی قبول کرد
+ چیییییییییی؟ کی ؟
مدیر : چند دقیقه پیش ، فکرکنم هنوز دور نشده باشن
+ ممنون
سریع از پرورشگاه زدم بیرون که ...
شرط
۱۰ لایک
۱۵ کامنت
۱۲.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.