پارت ۴
نکته(این فیک ها تخیلی هس مثل یه داستان)
دم هتل پارک کردم به دیواری که پیش در هتل بود وایستادم یه پامو تکیه دادم به دیوار ساعت ۴:۳۰ دقیقه بود دیدم جونگ کوک با دختره هرزه داره میاد بیرون رفتم جلوش خیلی شوکه شده بود
کوک: ا...ات تو اینجا چکار میکنی
ات : اینش ربطی نداره بگو اینجا چکارمیکردی ( با داد )
کوک : ات توضیح میدم
ات :چیو میخوای توضیح بدی که تو هم مثل مردا عوضی نه
کوک : ات اروم باش
ات : چجوری میتونم آروم باشم تو بهم خیانت کردی میفهمی خیانت( داد بغض گریه)
داشتم میرفتم که کوک دستمو گرفت
کوک : ات واستا توضیح میدم
ات :چیو میخوای توضیح بدی
کوک دستمو ول دادو ...
با اینکه شرط ها نرسیده بود گذاشتم
شرط های پارت بعد
فالو ۳۰
کامنت۱۰
لایک ۱۵
دم هتل پارک کردم به دیواری که پیش در هتل بود وایستادم یه پامو تکیه دادم به دیوار ساعت ۴:۳۰ دقیقه بود دیدم جونگ کوک با دختره هرزه داره میاد بیرون رفتم جلوش خیلی شوکه شده بود
کوک: ا...ات تو اینجا چکار میکنی
ات : اینش ربطی نداره بگو اینجا چکارمیکردی ( با داد )
کوک : ات توضیح میدم
ات :چیو میخوای توضیح بدی که تو هم مثل مردا عوضی نه
کوک : ات اروم باش
ات : چجوری میتونم آروم باشم تو بهم خیانت کردی میفهمی خیانت( داد بغض گریه)
داشتم میرفتم که کوک دستمو گرفت
کوک : ات واستا توضیح میدم
ات :چیو میخوای توضیح بدی
کوک دستمو ول دادو ...
با اینکه شرط ها نرسیده بود گذاشتم
شرط های پارت بعد
فالو ۳۰
کامنت۱۰
لایک ۱۵
۱۶.۱k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.