من رو ببخش 💔
من رو ببخش 💔
جیهوپ میره پیش ا.ت
جیهوپ: سلام آبجی جونم
ا.ت : سلام جیهوپ فکر نمی کردم بیای
جیهوپ : دیدی که اومدم (با لبخند)
ا.ت تو نمیخوای جیمین رو ببخشی؟
ا.ت: به نظرت میشه ؟
مگه توی این مدت کنارم نبودی تو که دیدی چه بلائی سرم آورد (با بغض)
《یهو در اتاق باز میشه تهیونگ با نگرانی میاد تو و نفس نفس میزنه》
ا.ت : چیشده (با نگرانی)
تهیونگ : جیمین داره خودش رو از پشت بوم پرت میکنه پایین
(ا.ت سرمش رو از دستش میکنه و با بی حالی میدوه با سمت پشت بوم)
جیهوپ میره پیش ا.ت
جیهوپ: سلام آبجی جونم
ا.ت : سلام جیهوپ فکر نمی کردم بیای
جیهوپ : دیدی که اومدم (با لبخند)
ا.ت تو نمیخوای جیمین رو ببخشی؟
ا.ت: به نظرت میشه ؟
مگه توی این مدت کنارم نبودی تو که دیدی چه بلائی سرم آورد (با بغض)
《یهو در اتاق باز میشه تهیونگ با نگرانی میاد تو و نفس نفس میزنه》
ا.ت : چیشده (با نگرانی)
تهیونگ : جیمین داره خودش رو از پشت بوم پرت میکنه پایین
(ا.ت سرمش رو از دستش میکنه و با بی حالی میدوه با سمت پشت بوم)
۱۴۶
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.