سناریو
سلام.
امیدوارم خوشتون بیاد.🙃🙂
کارکتر:گوجو،چویا،دازای،سوکونا،شوتو،باکوگو
شما:هیما
رابطه:دوست دخترشی
موضوع:اگه ببینن دارین گریه میکنین.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
گوجو:🍰
داشت شیرینی میخورد که صدای گریتونو شنید.
با ظرف شیرینی اومد کنارتون نشست.
گوجو:شیرینی میخوری؟
وقتی دید خیلی ناراحتین پیشونیتونو بوسید و نوازشتون کرد.
گوجو:کی شیرینی کوچولومو اذیت کرده برم اذیتش کنم؟
چویا:🍷
توی اتاق نشسته بودی و گریه میکردی.(به هر دلیلی)
اومد پیشت نشست و سرتو نوازش کرد:کی شراب کوچولومو به گریه انداخته؟
دازای:☕️
در حالی که گریه میکردی وارد خونه شدی.
به در تکیه دادی و شروع کردی به گریه کردن.
از روی مبل بلند شد و به طرفت اومد.
بغلت کرد و سرتو روی سینش گذاشت.
وقتی ارون شدی ازت پرسید:حالت خوبه بانوی من؟
شوتو:🍓
اول دستپاچه میشه و نمیدونه چیکار کنه.
اما بعد سعی میکنه جوری که وقتی گریه میکرد مامانش بغلش میکرد،بغلت کنه.
میزارتت روی پاش و سرتو ناز میکنه و وقتی اروم شدی ازت میپرسه:چیشده که کریستال کوچولوم داره گریه میکنه؟
باکوگو:💥
داشت از مدرسه میومد بیرون که صدای گریتو شنید.
میاد پیشت:کی نفله کوچولوی منو اذیت کرده برم نفلش کنم؟
سوکونا:😈
خوابیده بود که با صدای گریتون بیدارشد.
اومد پیشتون و محکم تو بغلش فشارتون داد.
سوکونا:کی الهه کوچولومو به گریه انداخته....بهم بگو تا برم بکشمش.
امیدوارم خوشتون بیاد.🙃🙂
کارکتر:گوجو،چویا،دازای،سوکونا،شوتو،باکوگو
شما:هیما
رابطه:دوست دخترشی
موضوع:اگه ببینن دارین گریه میکنین.
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
گوجو:🍰
داشت شیرینی میخورد که صدای گریتونو شنید.
با ظرف شیرینی اومد کنارتون نشست.
گوجو:شیرینی میخوری؟
وقتی دید خیلی ناراحتین پیشونیتونو بوسید و نوازشتون کرد.
گوجو:کی شیرینی کوچولومو اذیت کرده برم اذیتش کنم؟
چویا:🍷
توی اتاق نشسته بودی و گریه میکردی.(به هر دلیلی)
اومد پیشت نشست و سرتو نوازش کرد:کی شراب کوچولومو به گریه انداخته؟
دازای:☕️
در حالی که گریه میکردی وارد خونه شدی.
به در تکیه دادی و شروع کردی به گریه کردن.
از روی مبل بلند شد و به طرفت اومد.
بغلت کرد و سرتو روی سینش گذاشت.
وقتی ارون شدی ازت پرسید:حالت خوبه بانوی من؟
شوتو:🍓
اول دستپاچه میشه و نمیدونه چیکار کنه.
اما بعد سعی میکنه جوری که وقتی گریه میکرد مامانش بغلش میکرد،بغلت کنه.
میزارتت روی پاش و سرتو ناز میکنه و وقتی اروم شدی ازت میپرسه:چیشده که کریستال کوچولوم داره گریه میکنه؟
باکوگو:💥
داشت از مدرسه میومد بیرون که صدای گریتو شنید.
میاد پیشت:کی نفله کوچولوی منو اذیت کرده برم نفلش کنم؟
سوکونا:😈
خوابیده بود که با صدای گریتون بیدارشد.
اومد پیشتون و محکم تو بغلش فشارتون داد.
سوکونا:کی الهه کوچولومو به گریه انداخته....بهم بگو تا برم بکشمش.
۲.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.