پارت ۹
پارت ۹
آخرین بغل...:)
(مین هو:هیع)
ویو وونهی داشتم تو بغل باش حرف میزدم که صدای شلیک آمد و مین هو هیع کشید و
کیسه ها افتاد از دستش
با صدای قلچ قلچ کیسه ها مواجه شدم
دستام دستام خونیه چرا
چرا بدنش بیجون شد
مین هو:دوست...... دارم قشنگ ...ترین خواهر دنیا...ببخشید...که چیزی... نخوردم از....💔
وونهی:مین هووووووو ترخدااا بس کن قشنگم پاشو
سایه دایره شکلی که درم حلقه زدش مواجه شدم پچ پچ مردم رو اعصابمهه
دادا زدم گفتم
وونهی:چرا وایسادیددد زنگ بزنید آمبولانس
یکی:زدیم داره میاد
وونهی:تاقت بیار الان میاد ترخداا فقط تو بمون
خاعش میکنم باید این خپراکیارو همرو بخوری امتحانتو ببنیی من نمیتونم بدون تو
صدای امبولانس و شنیدم
و سریع آمدن سوار ماشنشون شدم و به مامان زنگ زدم
مکالمشون!
مامان:سلام دختر قشنگم خبی کج
وونهی:میشه مامان سریع بیاد بیمارستان.....
مامان:براچی مین هو چیزیش شده؟!
وونهی فقط بیا
مامان:, الان میایمرسیدیم بیمارستان
بردنش اتاق عمل
منم رو دوتا زانوم نشستم رو زمین
و که مامان بابا رسیدن با بدبختی توضیح دادم و
هیع گریه میکردن
منم آروم آروم اشک می ریختم
تا دکتر آمد همه رفتیم سمتش
وونهی:چیشد آقای دکتر خواهر زندس
دیگهه؟!!!
دکتر:متاسفم غم اخرتون باشه
با حرف دکتر حق حق های بغل گوشم بیشتر و بلند تر شد
سریع.دکترو پس زدمو اونور
مین هو من قویه اون باید باشههه
وگرنه منم وجود ندارم
رفتم تو داشتن روش پارچه سفید میکشیدن روش
وونهی: نههه مگه نمیفهمید که نباید روزنده پارچه بکشید مین هو من زندس آنقدر چرندیات به من تحویل ندیددد
صدای عمو جین و زن عمو و شنیدم که زن عموم داشت گریه میکرد اون مین هوم خیلی مهربونم بود جین آمد گرفتتم
وونهی:ولم کنن جینن
جین:بس کن ترخدا مین هو ناراحت میشه
وونهی: یعنی چی خب من فقط مین هو میخوام میخوام ثابت کنم زندس ولم کن لطفا
جین : راست میگی زندس
ولی تو خونس این اشتباهی
خودتو ول منو بکن بخواب
تا اینو بهم گفت سیاهی
چیزی نفهمیدم
آخرین بغل...:)
(مین هو:هیع)
ویو وونهی داشتم تو بغل باش حرف میزدم که صدای شلیک آمد و مین هو هیع کشید و
کیسه ها افتاد از دستش
با صدای قلچ قلچ کیسه ها مواجه شدم
دستام دستام خونیه چرا
چرا بدنش بیجون شد
مین هو:دوست...... دارم قشنگ ...ترین خواهر دنیا...ببخشید...که چیزی... نخوردم از....💔
وونهی:مین هووووووو ترخدااا بس کن قشنگم پاشو
سایه دایره شکلی که درم حلقه زدش مواجه شدم پچ پچ مردم رو اعصابمهه
دادا زدم گفتم
وونهی:چرا وایسادیددد زنگ بزنید آمبولانس
یکی:زدیم داره میاد
وونهی:تاقت بیار الان میاد ترخداا فقط تو بمون
خاعش میکنم باید این خپراکیارو همرو بخوری امتحانتو ببنیی من نمیتونم بدون تو
صدای امبولانس و شنیدم
و سریع آمدن سوار ماشنشون شدم و به مامان زنگ زدم
مکالمشون!
مامان:سلام دختر قشنگم خبی کج
وونهی:میشه مامان سریع بیاد بیمارستان.....
مامان:براچی مین هو چیزیش شده؟!
وونهی فقط بیا
مامان:, الان میایمرسیدیم بیمارستان
بردنش اتاق عمل
منم رو دوتا زانوم نشستم رو زمین
و که مامان بابا رسیدن با بدبختی توضیح دادم و
هیع گریه میکردن
منم آروم آروم اشک می ریختم
تا دکتر آمد همه رفتیم سمتش
وونهی:چیشد آقای دکتر خواهر زندس
دیگهه؟!!!
دکتر:متاسفم غم اخرتون باشه
با حرف دکتر حق حق های بغل گوشم بیشتر و بلند تر شد
سریع.دکترو پس زدمو اونور
مین هو من قویه اون باید باشههه
وگرنه منم وجود ندارم
رفتم تو داشتن روش پارچه سفید میکشیدن روش
وونهی: نههه مگه نمیفهمید که نباید روزنده پارچه بکشید مین هو من زندس آنقدر چرندیات به من تحویل ندیددد
صدای عمو جین و زن عمو و شنیدم که زن عموم داشت گریه میکرد اون مین هوم خیلی مهربونم بود جین آمد گرفتتم
وونهی:ولم کنن جینن
جین:بس کن ترخدا مین هو ناراحت میشه
وونهی: یعنی چی خب من فقط مین هو میخوام میخوام ثابت کنم زندس ولم کن لطفا
جین : راست میگی زندس
ولی تو خونس این اشتباهی
خودتو ول منو بکن بخواب
تا اینو بهم گفت سیاهی
چیزی نفهمیدم
۶۹۷
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.