پارت ۱

ویو ا/ت
هعی داشتم میرفتم مدرسه خب من هوانگ ا/ت هستم
بابام قمار بازه و من باید خرج قمار هایی که میبنده رو بدم
خلاصه داشتم میرفتم مدرسه

رسیدم کلاس

نیلا : سلام بر خر بزرگ
سونا : سلام گاو
ا/ت :خودتون حیوونی هستید
سونا:حالا ولش بیا بشین
ا/ت چشم عباس آقا
نیلا:ببین داریم خوبی میکنیم خوبی عم نیومد
ویوا/ت
خب منم این خلا رو دارم اگه نداشتم که نمیتونستم زندگی کنم.

مدرسه تموم شد و رفتم سرکار
داشتم میرفتم خونه
با پدر عزیزم رو به رو شدم وقتی میرم خونه نصف شبه
هعی خدا
بابای ا/ت به دختر هرزه م رو میبینم
ا/ت من هرزه نیستم اون میا هست که هرزه هست هرشب با یکی می‌خوابه (خواهر ناتنی ا/ت
ویو بابای ا/ت
دیگه باید یه سیلی میزدم
بابای ا/ت درس حرف بزن هرزه
ویو ا/ت
هر روز با این ویو مواجه میشدم خسته شدم از زندگی
رفتم بخوابم


صبح
رفتم لباس پوشیدم برم مدرسه
تو راه بودم که.............
خب خماری تا چن ساعت دیگه میزارم امیدوارم حداقل دو لایک بخوره و چهار کامنت شرطاش اینه البته نشه هم مهم نی میزارم