سه پارتی تهیونگ خواهر برادری: وقتی ناشنوا بودی
سلام من کیم یانا هستم 22 سالمه من ناشنوام و چیزی نمیشنوم یه برادر بزرگتر دارم به اسم کیم تهیونگ اون با من خیلی خوبه و
25 سالشه (عکس یانا اسلاید بعد) امروز خونه موند تا پیشم باشه چون مامان و بابا رفتن بیرون و کار دارن(تهیونگو خودتون میشناسین دیگ) علامت تهیونگ:=علامت هانا:*
ویو هانا: صبح پاشدم و رفتم پیش تهیونگ صداش کردم تا بلند شه من نمیتونستم حرف بزنم و باید با حرکات دستم براش حرفم رو میفهموندم صداش کردم که بیدار شد با دستام بهش گفتم
* پاشو صبحونه بخور
اونم برای اینکه بتونه باهام حرف بزنه حرکات دستی یاد میگیره و خوابالو گفت
=برو الان میام
*سر تکون دادم
رفتم پایین صبحونه اماده بود و تهیونگم اومد بهش گفتم
*امروز میخوای چیکار کنیم
=نمیدونم فعلا صبحونه بخوریم خوشگل خانم
*پیشش
*خنده
نشستیم سر میز و شروع کردیم صبحونه خوردن بعد صبحونه تهیونگ گفت..........
شریاط پارت بعد
۱٠کامنت
۵لایک
25 سالشه (عکس یانا اسلاید بعد) امروز خونه موند تا پیشم باشه چون مامان و بابا رفتن بیرون و کار دارن(تهیونگو خودتون میشناسین دیگ) علامت تهیونگ:=علامت هانا:*
ویو هانا: صبح پاشدم و رفتم پیش تهیونگ صداش کردم تا بلند شه من نمیتونستم حرف بزنم و باید با حرکات دستم براش حرفم رو میفهموندم صداش کردم که بیدار شد با دستام بهش گفتم
* پاشو صبحونه بخور
اونم برای اینکه بتونه باهام حرف بزنه حرکات دستی یاد میگیره و خوابالو گفت
=برو الان میام
*سر تکون دادم
رفتم پایین صبحونه اماده بود و تهیونگم اومد بهش گفتم
*امروز میخوای چیکار کنیم
=نمیدونم فعلا صبحونه بخوریم خوشگل خانم
*پیشش
*خنده
نشستیم سر میز و شروع کردیم صبحونه خوردن بعد صبحونه تهیونگ گفت..........
شریاط پارت بعد
۱٠کامنت
۵لایک
۸۱۳
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.