وانشات کوکی پارت۲واخر
وانشات کوکی پارت۲واخر
شوگا و جانگ کوک همینجور دور استیج میچرخیدن.جانگوگ داشت به سمت ردیف تو میومد که احساس کردی قلبت وایسادو دستات سرد شد.
تا حالاهمچین حسی نداشتی.
جانگ کوک همینطور که داشت اهنگ میخوند اومد نزدیکت.و نشانه قلب کره ای رو به سمتت گرفت.خشکت زده بود.به خودت اومدی که رفته بود پیش اعضا.
گذاشتی رو حساب اینکه به تمام طرفداراش همین کارو انجام میده.
بعد از اتمام کنسرت و کلی خندیدن به کار های اعضا ساعتو دیدی:ساعت 8
قرار بود فنساین در ساعت 8 و 40 اجرا بشه.به ترتیب کسایی که پول بلیط فنساین رو داده بودن رفتن و نشستن.تو و دوست هم جزعشون بودی.
ولی بدبختی این بود که تو ردیف اخر بودی.
بعد از 30 دقیقه اعضا اومدن و روی صندلی هاشون نشستن.
جانگ کوک رو دیدی.بهت نگاهی انداخ و صندلی اول از سمت راست نشست.
خوشبه حال بود چون کره ای بلد بودی.
اعضا همینطور به طرفدارا امضا میدادن و حرف میزدن که نوبت به تو رسید بلند شدی و از سمت چپ شروع کردی.دستات میلرزید.
اول از همه شوگا بود.به کره ای شروع کردی به صحبت کردن.
امضا از تمام اعضا که گرفتی نوبت به جانگ کوک رسید.باور نمیکردی.یه لحظه محو شدی.امضا رو که بهت داد ازش پرسیدی:دوست داری کی ازدواج کنی؟
گفت:همین الان
تعجب کردی و پرسیدی:با کی؟الان کجاست؟
گفت:با خوشگلترین و جذاب ترین دختری که دیدم و الان رو به روم وایساده.
خشک شدی و بهش گفتی:شوخی خوبی بود. قرمز شدی.. گریت گرفت.وقتی گریه میکردی جذابیت چشات 200 برابر میشد.
اون:گریه نکن!دوست ندارم وقتی تازه عشقمو پیدا کردم بدزدنش!
تو:چطور یه ایدل از طرفدارش خوشش میاد؟
اون:اینطوری...
پاشد و اومد جلوت و زانو زد:
ا/ت!زیبا ترین دختری که تا حالا به زندگیم دیدم!با من ازدواج میکنی؟
دیگه قدرت تکون خوردن نداشتی.
با صدای بلند گفتی:بله!
پاشد و بغلت کرد و بوسه ای اروم و کوتاه رو ی لبت جوری که هیچیکی متوجه نشد روی لبت گذاشت .همه دست زدن و جیغ میکشیدن.
بهترین لحظه زندگیت رو تجربه کردی!!!!!!!!!!!
اگه خوشتون اومد بگین که بازم بزارم💜🤟😘
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
شوگا و جانگ کوک همینجور دور استیج میچرخیدن.جانگوگ داشت به سمت ردیف تو میومد که احساس کردی قلبت وایسادو دستات سرد شد.
تا حالاهمچین حسی نداشتی.
جانگ کوک همینطور که داشت اهنگ میخوند اومد نزدیکت.و نشانه قلب کره ای رو به سمتت گرفت.خشکت زده بود.به خودت اومدی که رفته بود پیش اعضا.
گذاشتی رو حساب اینکه به تمام طرفداراش همین کارو انجام میده.
بعد از اتمام کنسرت و کلی خندیدن به کار های اعضا ساعتو دیدی:ساعت 8
قرار بود فنساین در ساعت 8 و 40 اجرا بشه.به ترتیب کسایی که پول بلیط فنساین رو داده بودن رفتن و نشستن.تو و دوست هم جزعشون بودی.
ولی بدبختی این بود که تو ردیف اخر بودی.
بعد از 30 دقیقه اعضا اومدن و روی صندلی هاشون نشستن.
جانگ کوک رو دیدی.بهت نگاهی انداخ و صندلی اول از سمت راست نشست.
خوشبه حال بود چون کره ای بلد بودی.
اعضا همینطور به طرفدارا امضا میدادن و حرف میزدن که نوبت به تو رسید بلند شدی و از سمت چپ شروع کردی.دستات میلرزید.
اول از همه شوگا بود.به کره ای شروع کردی به صحبت کردن.
امضا از تمام اعضا که گرفتی نوبت به جانگ کوک رسید.باور نمیکردی.یه لحظه محو شدی.امضا رو که بهت داد ازش پرسیدی:دوست داری کی ازدواج کنی؟
گفت:همین الان
تعجب کردی و پرسیدی:با کی؟الان کجاست؟
گفت:با خوشگلترین و جذاب ترین دختری که دیدم و الان رو به روم وایساده.
خشک شدی و بهش گفتی:شوخی خوبی بود. قرمز شدی.. گریت گرفت.وقتی گریه میکردی جذابیت چشات 200 برابر میشد.
اون:گریه نکن!دوست ندارم وقتی تازه عشقمو پیدا کردم بدزدنش!
تو:چطور یه ایدل از طرفدارش خوشش میاد؟
اون:اینطوری...
پاشد و اومد جلوت و زانو زد:
ا/ت!زیبا ترین دختری که تا حالا به زندگیم دیدم!با من ازدواج میکنی؟
دیگه قدرت تکون خوردن نداشتی.
با صدای بلند گفتی:بله!
پاشد و بغلت کرد و بوسه ای اروم و کوتاه رو ی لبت جوری که هیچیکی متوجه نشد روی لبت گذاشت .همه دست زدن و جیغ میکشیدن.
بهترین لحظه زندگیت رو تجربه کردی!!!!!!!!!!!
اگه خوشتون اومد بگین که بازم بزارم💜🤟😘
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۱۴.۳k
۰۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.