فیک ................. پارت 2
یه پسر بود که خیلی آشنا بود.
ات: چرا نزاشتی اون ماشین بهم بزنه؟
&: انتظار نداشتی که بزارم یه نفر جلوی چشمم تصادف کنه؟ تازشم مگه آدم چند بار حق زندگی داره که بخواد بمیره؟
ات: وای دوچرخم شکسته وشروع کردم گریه کردن.
&: دیگه چرا گریه می کنی؟
ات: آخه... دیگه نمیتونم دوچرخه بخرم، وسرمو انداختم پایین ولی یهو دوباره آوردم بالا
ات: تو چقدر شبیه کیم تهیونگ بی تی اسی!
&:میشناسیشون؟
ات: معلومه که آره من یه آرمی دوآتیشه ام
&:دوست داری بری کنسرتشون؟
ات:آره معلومه که آره ولی خب... که یه بلیط کنسرت و فنساین از جیبش در آورد و به سمتم گرفت
ات:می..میدیش..به..من؟؟؟
&:آره خب مگه کس دیگه ای هم هست؟
ات: واقعا؟!؟!؟! ...ذوق...
&:آره
ات: واااااییی!!! مرسی مرسی مرسی!!! ...ذوق فراوان...
*ات ویو*
اون پسره واقعا خیلی شبیه تهیونگ بود و یه بلیط کنسرت ردیف اول و فنساین بهم داد. دل تو دلم نیست فردا شه!
ات: چرا نزاشتی اون ماشین بهم بزنه؟
&: انتظار نداشتی که بزارم یه نفر جلوی چشمم تصادف کنه؟ تازشم مگه آدم چند بار حق زندگی داره که بخواد بمیره؟
ات: وای دوچرخم شکسته وشروع کردم گریه کردن.
&: دیگه چرا گریه می کنی؟
ات: آخه... دیگه نمیتونم دوچرخه بخرم، وسرمو انداختم پایین ولی یهو دوباره آوردم بالا
ات: تو چقدر شبیه کیم تهیونگ بی تی اسی!
&:میشناسیشون؟
ات: معلومه که آره من یه آرمی دوآتیشه ام
&:دوست داری بری کنسرتشون؟
ات:آره معلومه که آره ولی خب... که یه بلیط کنسرت و فنساین از جیبش در آورد و به سمتم گرفت
ات:می..میدیش..به..من؟؟؟
&:آره خب مگه کس دیگه ای هم هست؟
ات: واقعا؟!؟!؟! ...ذوق...
&:آره
ات: واااااییی!!! مرسی مرسی مرسی!!! ...ذوق فراوان...
*ات ویو*
اون پسره واقعا خیلی شبیه تهیونگ بود و یه بلیط کنسرت ردیف اول و فنساین بهم داد. دل تو دلم نیست فردا شه!
۶.۰k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.