مافیای سرد: پارت۷
هوپی : ته ته حالت خوبه در باز کن باهم حرف بزنیم
ته : چیکار داری
هوپی : ته ببین میدونم ا/ت رو دوست داری ولی اینم دوست داری که دوستی تو و کوک خراب بشه خودت میدونی کوک بعداز فوت مادر و برادرش دیگه اون کوک قبلی نیست دیگه اون بانی کیوت و بامزه نیست تبدیل شده یه یه آدم سرد و خشن که هیچی براش مهم نیست و اینم میدونی که اگر تصمیمی بگیری باید انجامش بده و هیچی نمیتونم جلوش رو بگیره
ته : یعنی میخوای واسم ببینم ا/ت کناره کوکه
هوپی : خب اگر نمیتونی تحمل کنی بزار خود ا/ت انتخاب کنه برو بهش بگو که دوسش داری و مطمئنم کوک هم بهش میگه و بزار خودش تصمیم بگیره اینجوری دیگه دوستی تو و کوک هم خراب نمیشه راستی یه خبر دیگه هم دارم
ته : باشه پس فردا تو مدرسه به ا/ت میگم خب خبرت چیه
هوپی : یونا دوست ا/ت از تو خوشش اومده ولی ازت میترسید و نمیتونست بهت بگه
ته : جیهوپ بخیال الان اصلا حوصله ندارم و یونا هم یه کاریش میکنم تو برو به کوک زنگ بزن الان میره مست میکنه خونشو به گند میکشه
هوپی : باشه الان میرم تو هم بخواب که فردا کلی کار داریم شب بخیر
زینگ زنگ زینگ زینگ
- الو چیه ( سرد )
هوپی : الو سلام کوک میگم خودت رو عصبی نکن الان حالت خوبه
- آره خوبم چی میگی تو ( سرد )
هوپی : فردا تو مدرسه به ا/ت اعتراف کن که دوسش داری و
- خودم میدونم چیکار کنم نمیخواد بهم یاد بدی بای
هوپی : عه قطع کرد عجب بابا چه پسری شده ها از بانی پرید خوناشام هه
کوک*
هه عاشق ا/ت شده خواب دیده ( ته رو میگه )
ا/ت فقط ماله منه آره حق با هوپیه فردا به ا/ت میگم و میارم پیش خودم تا دست اون ته احمق بهش نرسه ایشش حالا اومده واسه من عاشق شده
ادامه دارد .....
لایک و فالو یادتون نره
ته : چیکار داری
هوپی : ته ببین میدونم ا/ت رو دوست داری ولی اینم دوست داری که دوستی تو و کوک خراب بشه خودت میدونی کوک بعداز فوت مادر و برادرش دیگه اون کوک قبلی نیست دیگه اون بانی کیوت و بامزه نیست تبدیل شده یه یه آدم سرد و خشن که هیچی براش مهم نیست و اینم میدونی که اگر تصمیمی بگیری باید انجامش بده و هیچی نمیتونم جلوش رو بگیره
ته : یعنی میخوای واسم ببینم ا/ت کناره کوکه
هوپی : خب اگر نمیتونی تحمل کنی بزار خود ا/ت انتخاب کنه برو بهش بگو که دوسش داری و مطمئنم کوک هم بهش میگه و بزار خودش تصمیم بگیره اینجوری دیگه دوستی تو و کوک هم خراب نمیشه راستی یه خبر دیگه هم دارم
ته : باشه پس فردا تو مدرسه به ا/ت میگم خب خبرت چیه
هوپی : یونا دوست ا/ت از تو خوشش اومده ولی ازت میترسید و نمیتونست بهت بگه
ته : جیهوپ بخیال الان اصلا حوصله ندارم و یونا هم یه کاریش میکنم تو برو به کوک زنگ بزن الان میره مست میکنه خونشو به گند میکشه
هوپی : باشه الان میرم تو هم بخواب که فردا کلی کار داریم شب بخیر
زینگ زنگ زینگ زینگ
- الو چیه ( سرد )
هوپی : الو سلام کوک میگم خودت رو عصبی نکن الان حالت خوبه
- آره خوبم چی میگی تو ( سرد )
هوپی : فردا تو مدرسه به ا/ت اعتراف کن که دوسش داری و
- خودم میدونم چیکار کنم نمیخواد بهم یاد بدی بای
هوپی : عه قطع کرد عجب بابا چه پسری شده ها از بانی پرید خوناشام هه
کوک*
هه عاشق ا/ت شده خواب دیده ( ته رو میگه )
ا/ت فقط ماله منه آره حق با هوپیه فردا به ا/ت میگم و میارم پیش خودم تا دست اون ته احمق بهش نرسه ایشش حالا اومده واسه من عاشق شده
ادامه دارد .....
لایک و فالو یادتون نره
۱۲.۲k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.