ادامه
تهیونگ تا من و دید دختر رو پرت کرد اونور و گفت
تهیونگ:عزیزم برات توضیح میومد
ا/ت:چی رو توضیح میدی خیانتی که بهم کردی
با اشک از اونجا رفتم که تهیونگ دنبالم اومد
از زبان تهیونگ
با هانا داشتم حرف میزدم که در اتاقم باز شد اومدم داد بزنم که با دیدن ا/ت برق از سرم پرید
(بقیه اشم که گفتم)
رفتم دنبالش ولی اون داشت میدوید
برگشتم پیش هانا هانا گفت
هانا:ددی ولش کن اون و
رفتم سمتش زدم تو گوشش آنقدر محکم زدم که دست خودم درد گرفت ولی اهمیت ندادم
(پرش زمانی به سه هفته بعد)
بعد از اون اتفاق فهمیدم که خیلی ا/ت رو دوست دارم دلم خیلی براش تنگ شده
از خونه اومدم بیرون رفتم سمت جایی که اولین بار با ا/ت آشنا شدم
رفتم دیدم کلی آدم یه جا جمع شدن خیلی ترسیدم
رفتم مرد و زدم کنار دیدم یه دختره میخواد خود کشی کنه دقت کردم دیدم ا/تس رفتم سمتش بهش گفتم
تهیونگ:ا/ت یه دقیقه صبر کن برات توضیح بدم شاید من و بخشیدی خواهش میکنم
از زبان ا/ت
تهیونگ:عزیزم برات توضیح میومد
ا/ت:چی رو توضیح میدی خیانتی که بهم کردی
با اشک از اونجا رفتم که تهیونگ دنبالم اومد
از زبان تهیونگ
با هانا داشتم حرف میزدم که در اتاقم باز شد اومدم داد بزنم که با دیدن ا/ت برق از سرم پرید
(بقیه اشم که گفتم)
رفتم دنبالش ولی اون داشت میدوید
برگشتم پیش هانا هانا گفت
هانا:ددی ولش کن اون و
رفتم سمتش زدم تو گوشش آنقدر محکم زدم که دست خودم درد گرفت ولی اهمیت ندادم
(پرش زمانی به سه هفته بعد)
بعد از اون اتفاق فهمیدم که خیلی ا/ت رو دوست دارم دلم خیلی براش تنگ شده
از خونه اومدم بیرون رفتم سمت جایی که اولین بار با ا/ت آشنا شدم
رفتم دیدم کلی آدم یه جا جمع شدن خیلی ترسیدم
رفتم مرد و زدم کنار دیدم یه دختره میخواد خود کشی کنه دقت کردم دیدم ا/تس رفتم سمتش بهش گفتم
تهیونگ:ا/ت یه دقیقه صبر کن برات توضیح بدم شاید من و بخشیدی خواهش میکنم
از زبان ا/ت
۲۶.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.