وقتی تولدت بود و .. p3
کیکت و فوت کردی و دوباره با هم گفتین و خندیدین
به ساعت نگاه کردی یازده شب شده بود
به جونگین نگاه کردی و گفتی : میشه بریم خونه ؟
جونگین سرش و تکون داد و بلند شدید
+ نیازه لباس قبلیمو بپوشم بنظرت؟
_ نه خوبه بیا بریم
رفتید تو ماشین
+ مرسی ... واقعا مرسی
جونگین : جبران نمیکنی برام ؟؟
+ منظورت چیه؟؟
صورتشو سمتت گرفت و لباشو جلو آورد
تازه منظورشو فهمیدی
جونگین : دارم زیادی خجالت میکشم زود باش
بوسه ای به لباش زدی و راه افتادید سمت خونه ات
از اون روز به بعد رابطه تو جونگین خیلی صمیمی تر شده بود و چند وقت بعد با دیدن اینکه جونگین یکی از عکسای اون شبتو بک گراند گوشیش گذاشته نتونستی جلو خودت و بگیری و رفتی سمتش و ...
پایان
به ساعت نگاه کردی یازده شب شده بود
به جونگین نگاه کردی و گفتی : میشه بریم خونه ؟
جونگین سرش و تکون داد و بلند شدید
+ نیازه لباس قبلیمو بپوشم بنظرت؟
_ نه خوبه بیا بریم
رفتید تو ماشین
+ مرسی ... واقعا مرسی
جونگین : جبران نمیکنی برام ؟؟
+ منظورت چیه؟؟
صورتشو سمتت گرفت و لباشو جلو آورد
تازه منظورشو فهمیدی
جونگین : دارم زیادی خجالت میکشم زود باش
بوسه ای به لباش زدی و راه افتادید سمت خونه ات
از اون روز به بعد رابطه تو جونگین خیلی صمیمی تر شده بود و چند وقت بعد با دیدن اینکه جونگین یکی از عکسای اون شبتو بک گراند گوشیش گذاشته نتونستی جلو خودت و بگیری و رفتی سمتش و ...
پایان
۵.۶k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.