پارت۲
پارت۲
یوری: خوب من عضو یه گروه هستم که با من میشه چهار نفر اسم اعضا هم سولی( نه اون سولی) سولار( نه مامامو) نایون خوب بعد از اینکه کارامو کردم رفتم پایین که دختر هارو دیدم رو میز نشسته بودن
یوری: سلام دخترا
اعضا: سلام
سولی: بیا بشین
یوری: رفتم نشستم رو میز که
سولار: خوب چیشد مامانت هنوز هم همون جوریه؟
یوری: بغضم گرفته همه ی اعضا مامان هاشون حمایتشون میکردن و پیششون بودن و فقط من بودم گفتم: اره
نایون: اشکال نداره درست میشه
سولی: خوب بچه ها کافیه بلند شید بریم کمپانی
یوری: بریم بریم دیر شد
رفتم اتاقم که آماده بشم
یوری: خوب من عضو یه گروه هستم که با من میشه چهار نفر اسم اعضا هم سولی( نه اون سولی) سولار( نه مامامو) نایون خوب بعد از اینکه کارامو کردم رفتم پایین که دختر هارو دیدم رو میز نشسته بودن
یوری: سلام دخترا
اعضا: سلام
سولی: بیا بشین
یوری: رفتم نشستم رو میز که
سولار: خوب چیشد مامانت هنوز هم همون جوریه؟
یوری: بغضم گرفته همه ی اعضا مامان هاشون حمایتشون میکردن و پیششون بودن و فقط من بودم گفتم: اره
نایون: اشکال نداره درست میشه
سولی: خوب بچه ها کافیه بلند شید بریم کمپانی
یوری: بریم بریم دیر شد
رفتم اتاقم که آماده بشم
۱۸۷
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.