My wild mafia پارت 23
سلاممممم من اومدمممم با پارت جدیددد
صبح
ات از خواب بلند شدم سرم خیلیی درد میکرد بدنم کوفته بود دیشب انقدر خورده بودمو رقصیده بودم حال نداشتم بلند بشم
جیمین. ا بیب بیدار شدی پاشو لباستو عوض کن بریم پایین
ات. نهههه حال ندارم پاشم خودت برو
جیمین. ک اینطوریههه رقتم سمتش براید استایل بغلش کردم
ات. هعیییی جیمینننن بزارم زمیننننن اهه خدایاااا من نمیخوام بیام خستممم
جیمین. نو نو بیب باید بیای
بزر لباسامو عوض کرد بردم پایین نشستم رو صندلی اجوما غذارو اورد قاشقو برداشتم تا غذامو بخورم اما ی بوی عجیبی حس کردم غذارو بو کردم
ات. اییییی این چیههه خیلی بو گندی میده اوق حالم بد شد
حالم بد شد سریع رفتم سمت دستشوییی جیمینم پشتم اومد داشتم بالامیاوردم موهامو جمع کرد پشت کمک کرد بیام بیرون
جیمین. بیب چی شد یهو
ات. غذا حالمو بد کرد خیلی بد بو بود
جیمین. اجوماااا اجومااا تو غذا چی ریخته بودی
اجوما. بله اقا همون چیزایی ک قبلامیریختم
جیمین. سرشو بوس کردم احتمالا بخاطر زیاده روی دیشبه ی چیز دیگه میگم اجوما برات درست کنه الان دیرم شد مراقب خودت باش
جیمین رفت اجوما برام کیمچی درست کرد خوردم رفتم تو حیاط باد نسیمی بهم میخورد خیلی خوب بود نینا داشت با خرگوشم باری میکرد از دور دست تکون داد بهم داشتم نگاشون میکردم ک اجوما با ی دمنوش اومد
ات. ممنون
اجوما. میدونی من وقتی سر پسرم حامله بودم مثل تو شده بودم ات
ات. یعنی دارید میگید ک من
اجوما. ب احتمال نود درصد ممکنه
ی لبخند ملیح ردمو دستمو گذاشتم رو شکمم یعنی واقعا میشه من حا حامله باشم بغضم گرفت ب نینا نگاه کردم واقعا حس عجیبی داشتم اما باید مطمئن بشم
ات. اجوما میتونی برام بیبی چ. ک بگیری
اجوما با ذوق زدگی گفت. حتمااا دخترم الان برات میرم میگیرم
ات. فقط لطفا ب جیمین چیزی نگفت اجوما باشه ای گفتو رفت چند دقیقه بعد اومد بیبی چ. ک داد بهم رفتم تست دادم منتظر جوابش بودم ک جیمین اومد با داد معلومه چیزی شده رفتم پایین
جیمین
اههه ی رقیب دیگه پیدا کرده بودیم منو با ات تهدید میکنه انگار اون کیههه خیلی عصبیی بودم ک ات اومد پایین حواسم اصلا ب حرفایی ک بهش میزدم نبود
ات
ات. جیمین چیزی شده
جیمین. ب تو مربوط نیستتت
چی جیمین تاحالا باهام اینطوری حرف نزده بود بغضم گرفت
ات. باشه باشه ب من مربوط نیست ولی اینم بدون از این به بعد ن کارای من ب تو مربوطه نه کارای من ب تو
جیمین. اووو خانم سر خود شدی یعنی چی کارات ب من مربوط نیست من شوهرتم میفهمیییی
ات. منممم زننتممم نباید سر موضوعیی ک ب من مربوط نیست حرصتو سر من خالی کنیی هق با چریه دوییدم بالا رفتم تو دستشوییی داشتم گریه میکردم ک چشمم خورد ب بیبی چ. ک چییی اون اون مثبته گریم بیشتر شد اجوما اومد داخل
ات. اجوما جوابهق مثبته هق
اجوما خوشحال شد اروم اومد بغلم کرد. هوشش دخترم اروم باش بخاطر هورموناته بهم ریخته عصبیی شدی هوشش گریه برات خوب نیستا مانان کوچولو با حرف اجوما خندم گرفت رفت پایین ولی من بد با جیمین حرف زدم اما اونم نباید داد میزد سرم باید این خبرو بهش بدم حتما خیلی خوشحال میشه ولی الان نه ی جشننن میگیرم بهش میگمم یسسس
ب اجونا گفتم گفت کمکم میکنه فقط باید حواسم باشه جیمین چیزی نفهمه
جیمین اومد پایین خواستم برم سمتش اما بدون نگاه کردن ب من رفت تو دلم گفتم شاید کار داشت ب اجوما نگاه کردم اونم احتمالا متوجه کار جیمین شده بود با سر بهم فهموند اهمیت ندم منم چیزی نگفتم رفتیم با اجوما تا کارارو بکنیم میخواستم ی جشن دو نفره بگیرمم برا همین یکم طول میکشید ممکنه ی روز طول بکشه خیلی ذوق زده بودم تا قیافه جیمینو ببینم وقتی بفهمه داره بابا میشه وایییی
پارت بعدم امروز میزارم ممکنه یکم طول بکشه ماچ بهتون باییی🤩🤩
صبح
ات از خواب بلند شدم سرم خیلیی درد میکرد بدنم کوفته بود دیشب انقدر خورده بودمو رقصیده بودم حال نداشتم بلند بشم
جیمین. ا بیب بیدار شدی پاشو لباستو عوض کن بریم پایین
ات. نهههه حال ندارم پاشم خودت برو
جیمین. ک اینطوریههه رقتم سمتش براید استایل بغلش کردم
ات. هعیییی جیمینننن بزارم زمیننننن اهه خدایاااا من نمیخوام بیام خستممم
جیمین. نو نو بیب باید بیای
بزر لباسامو عوض کرد بردم پایین نشستم رو صندلی اجوما غذارو اورد قاشقو برداشتم تا غذامو بخورم اما ی بوی عجیبی حس کردم غذارو بو کردم
ات. اییییی این چیههه خیلی بو گندی میده اوق حالم بد شد
حالم بد شد سریع رفتم سمت دستشوییی جیمینم پشتم اومد داشتم بالامیاوردم موهامو جمع کرد پشت کمک کرد بیام بیرون
جیمین. بیب چی شد یهو
ات. غذا حالمو بد کرد خیلی بد بو بود
جیمین. اجوماااا اجومااا تو غذا چی ریخته بودی
اجوما. بله اقا همون چیزایی ک قبلامیریختم
جیمین. سرشو بوس کردم احتمالا بخاطر زیاده روی دیشبه ی چیز دیگه میگم اجوما برات درست کنه الان دیرم شد مراقب خودت باش
جیمین رفت اجوما برام کیمچی درست کرد خوردم رفتم تو حیاط باد نسیمی بهم میخورد خیلی خوب بود نینا داشت با خرگوشم باری میکرد از دور دست تکون داد بهم داشتم نگاشون میکردم ک اجوما با ی دمنوش اومد
ات. ممنون
اجوما. میدونی من وقتی سر پسرم حامله بودم مثل تو شده بودم ات
ات. یعنی دارید میگید ک من
اجوما. ب احتمال نود درصد ممکنه
ی لبخند ملیح ردمو دستمو گذاشتم رو شکمم یعنی واقعا میشه من حا حامله باشم بغضم گرفت ب نینا نگاه کردم واقعا حس عجیبی داشتم اما باید مطمئن بشم
ات. اجوما میتونی برام بیبی چ. ک بگیری
اجوما با ذوق زدگی گفت. حتمااا دخترم الان برات میرم میگیرم
ات. فقط لطفا ب جیمین چیزی نگفت اجوما باشه ای گفتو رفت چند دقیقه بعد اومد بیبی چ. ک داد بهم رفتم تست دادم منتظر جوابش بودم ک جیمین اومد با داد معلومه چیزی شده رفتم پایین
جیمین
اههه ی رقیب دیگه پیدا کرده بودیم منو با ات تهدید میکنه انگار اون کیههه خیلی عصبیی بودم ک ات اومد پایین حواسم اصلا ب حرفایی ک بهش میزدم نبود
ات
ات. جیمین چیزی شده
جیمین. ب تو مربوط نیستتت
چی جیمین تاحالا باهام اینطوری حرف نزده بود بغضم گرفت
ات. باشه باشه ب من مربوط نیست ولی اینم بدون از این به بعد ن کارای من ب تو مربوطه نه کارای من ب تو
جیمین. اووو خانم سر خود شدی یعنی چی کارات ب من مربوط نیست من شوهرتم میفهمیییی
ات. منممم زننتممم نباید سر موضوعیی ک ب من مربوط نیست حرصتو سر من خالی کنیی هق با چریه دوییدم بالا رفتم تو دستشوییی داشتم گریه میکردم ک چشمم خورد ب بیبی چ. ک چییی اون اون مثبته گریم بیشتر شد اجوما اومد داخل
ات. اجوما جوابهق مثبته هق
اجوما خوشحال شد اروم اومد بغلم کرد. هوشش دخترم اروم باش بخاطر هورموناته بهم ریخته عصبیی شدی هوشش گریه برات خوب نیستا مانان کوچولو با حرف اجوما خندم گرفت رفت پایین ولی من بد با جیمین حرف زدم اما اونم نباید داد میزد سرم باید این خبرو بهش بدم حتما خیلی خوشحال میشه ولی الان نه ی جشننن میگیرم بهش میگمم یسسس
ب اجونا گفتم گفت کمکم میکنه فقط باید حواسم باشه جیمین چیزی نفهمه
جیمین اومد پایین خواستم برم سمتش اما بدون نگاه کردن ب من رفت تو دلم گفتم شاید کار داشت ب اجوما نگاه کردم اونم احتمالا متوجه کار جیمین شده بود با سر بهم فهموند اهمیت ندم منم چیزی نگفتم رفتیم با اجوما تا کارارو بکنیم میخواستم ی جشن دو نفره بگیرمم برا همین یکم طول میکشید ممکنه ی روز طول بکشه خیلی ذوق زده بودم تا قیافه جیمینو ببینم وقتی بفهمه داره بابا میشه وایییی
پارت بعدم امروز میزارم ممکنه یکم طول بکشه ماچ بهتون باییی🤩🤩
۶۳.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.