فیک آقای خشن قسمت ۴۶

ماریسا قبول کرد و فیلم عاشقانه پخش شد توی سراسر جهان جون کوک هم با دختره رقصید و بغلش کرد کوکی هم رفت آمریکا خونه گرفت و دلتنگ ماریسا شده بود زنگ زد بهش ماریسا جواب داد کوکی ذوق کرد بعداز سلام احوال پرسی گفت میشه باهات قرار بزارم ماریسا
ماریسا گفت امم باشه دوتایی هاااا
کوکی خندید گفت باشه و قطع کرد جون کوک و تهیونگ اومدن خونه و تا تلویزیون روشن کردن فیلم ماریسا شروع شد هردوتا چشماشون از حدقه زده بود بیرون
تهیونگ گفت راستی جون کوک کوکی برات نامه نوشته باز کرد خوند سلام دادشیی خوبی من رفتم آمریکا دوستت دارم موفق باشی
جون کوک گفت هه میدونست یه روزی میزاره میره
تهیونگ گفت هییییی کاشکی کوکی کوچولو می موندش دلم براش تنگ شده
جون کوک رفت بیرون و شلیک کرد اومد داخل
تهیونگ ترسید و لرزید گفت جون کوک چکار کردییییییییییبیییی