مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
کوک: الان سه روزه بیمارستانم از حموم بیمارستان استفاده کردم و رفتم از لباس فروشی روبه رو ی لباس خونگی گرفتم حوصله خونه رفتن نداشتم نمیدونم چرا لباس فروشی و بیمارستان پیش همه ولی خدا خیرش بده رفتم و برگشتم وقتی رسیدم به جلوی در اتاق ا/ت دیدم ی نفر توئه و داره چیزی به سرومش میزنه رفتم پشتش فهمیدم اسیده قبل اینکه بزنه دست رو انداختم دور گردنش و شروع کردم به زدنش ک از دستم در رفت دویدم دنبالش توی حیاط گرفتمش و تا سر حد مرگ زدمش ک نگهبان بیمارستان اومد مارو جدا کرد رفتم توی اتاقش سرم رو گذاشتم روی دستش ک خوابم برد
ا/ت:جئون نازنین خوبه؟؟
کوک: اره بهشبابتت نگفتم اها راستی گروه ببر رو گرفتن تمام اعتبار و هرچی داشت به فنا رفته حالا همه گوشه نشین زندان شدن همه انبار هاشون رو آتیش زدن
ا/ت: تا با من در نیوفته😏
کوک: میشه بپرسم چرا به خودت شلیک کردی؟؟
اونروزرفتی ماروگرفتن به جای دکمه آستینم یه رد یاب گذاشته بودم اون به دفتر پلیس وصل بود و یکی دیگه صفحه نشون میداد بدون صدا منم از همین استفاده کرده اونجت وقتی منو داشتن می اوردن یه مایعه لزج پیدا کردم ک فهمیدم تیکه های پلاستیکه ک آتیشش زدم منم از همون استفاده کرد و به لباس آرون وصلش کردم وقتی به خودم تیر زدم باعث شد صدای گلوله توی اون بپیچه و چون نزدیک بود خون بپاچه روی صفحه اصلی و روی مانیتور نشون داده بشه و صدای آژیر خطر بده خوب آقای جئون چطور بود؟؟
کوک: دهنم اندازه یه آبشار باز شده بود واح واح تو دیگه کی هستی
دست شیطونی بستی میدونم نمیخواد بگی من بهترینممم
کوک: خب خب بسههه
ا/ت: راستی ت فقط بیمارستانی؟؟
کوک: تو جونم. رو نجات دادی منم موندم تازه همین یکی دو ساعت پیش ی نفر میخواست بهم اسید تزریغ کنه
دکتر:بعد سه روز بالاخره بهوش اومدی
سه روزززز دکتر اوند سمتم و کالبود شکافیم کرد و گفت مرخصم جئون کمکم کرد رفتیمخونه مستقیم رفتم توی اتاق و لباس گرفتم رفتمحموم مجبور شدم دور شکمم رو مشما ببندم
پارت بیست دو🖤👸🏻
کوک: الان سه روزه بیمارستانم از حموم بیمارستان استفاده کردم و رفتم از لباس فروشی روبه رو ی لباس خونگی گرفتم حوصله خونه رفتن نداشتم نمیدونم چرا لباس فروشی و بیمارستان پیش همه ولی خدا خیرش بده رفتم و برگشتم وقتی رسیدم به جلوی در اتاق ا/ت دیدم ی نفر توئه و داره چیزی به سرومش میزنه رفتم پشتش فهمیدم اسیده قبل اینکه بزنه دست رو انداختم دور گردنش و شروع کردم به زدنش ک از دستم در رفت دویدم دنبالش توی حیاط گرفتمش و تا سر حد مرگ زدمش ک نگهبان بیمارستان اومد مارو جدا کرد رفتم توی اتاقش سرم رو گذاشتم روی دستش ک خوابم برد
ا/ت:جئون نازنین خوبه؟؟
کوک: اره بهشبابتت نگفتم اها راستی گروه ببر رو گرفتن تمام اعتبار و هرچی داشت به فنا رفته حالا همه گوشه نشین زندان شدن همه انبار هاشون رو آتیش زدن
ا/ت: تا با من در نیوفته😏
کوک: میشه بپرسم چرا به خودت شلیک کردی؟؟
اونروزرفتی ماروگرفتن به جای دکمه آستینم یه رد یاب گذاشته بودم اون به دفتر پلیس وصل بود و یکی دیگه صفحه نشون میداد بدون صدا منم از همین استفاده کرده اونجت وقتی منو داشتن می اوردن یه مایعه لزج پیدا کردم ک فهمیدم تیکه های پلاستیکه ک آتیشش زدم منم از همون استفاده کرد و به لباس آرون وصلش کردم وقتی به خودم تیر زدم باعث شد صدای گلوله توی اون بپیچه و چون نزدیک بود خون بپاچه روی صفحه اصلی و روی مانیتور نشون داده بشه و صدای آژیر خطر بده خوب آقای جئون چطور بود؟؟
کوک: دهنم اندازه یه آبشار باز شده بود واح واح تو دیگه کی هستی
دست شیطونی بستی میدونم نمیخواد بگی من بهترینممم
کوک: خب خب بسههه
ا/ت: راستی ت فقط بیمارستانی؟؟
کوک: تو جونم. رو نجات دادی منم موندم تازه همین یکی دو ساعت پیش ی نفر میخواست بهم اسید تزریغ کنه
دکتر:بعد سه روز بالاخره بهوش اومدی
سه روزززز دکتر اوند سمتم و کالبود شکافیم کرد و گفت مرخصم جئون کمکم کرد رفتیمخونه مستقیم رفتم توی اتاق و لباس گرفتم رفتمحموم مجبور شدم دور شکمم رو مشما ببندم
پارت بیست دو🖤👸🏻
۹.۲k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.