پارت ۲۲ پسر غریبه
پارت ۲۲
ات:رفتم تو چقدر تاریک و ترسناک بود رفتم در زدم دره خودش واز شد رفتم تو که یهو دیدم چراغ ها روشن شد و همه داره دست میزنن
پشمام ریخت
جنی:هوووو تولدت مبارک
ات:وایی اصن یادم نبود مرسیی
لیسا:بله دیگه معلومه یادت نی
ات:عه لیسا این همه میگفتی برم میومدی اینجا پس
لیسا:بعله
ات:یهو چشمم خورد به شوگا که دیدم بهم لبخند شده و نگام میکنه یه سلام ریز دادم سری رفتم پیش دخترا
(یخده یعد)
جنی:خوب بیاید سر میز غذا
ات:وای خیلی گرسنمه
ات:نشستیم عجب میزی بود همه چی داشت همه مدل غذا نوشیدنی دسر همه چی بود
شوگا:رفتم پیشش نشستم که یکم حرف بزنیم
شوگا:سلامم
ات:سلام
شوگا:چی برات غذا بزارم
ات:،نمیخواد خودم بر میدارم
شوگا:وا چرا انقدر سرد شدی بابا خوشحال باش تولدته ها
ات:وا چیزی نگفتم گفتم فقط خود ور میدارم
شوگا:باش
ات:وای که چه غذایی بود رفتیم برقصیم یه آهنگی گزاشتن ناب کلی رقصیدیم دیدم صدای شوگا میاد که هی میگه ات ات
ات:بله شوگا
ات:رفتم تو چقدر تاریک و ترسناک بود رفتم در زدم دره خودش واز شد رفتم تو که یهو دیدم چراغ ها روشن شد و همه داره دست میزنن
پشمام ریخت
جنی:هوووو تولدت مبارک
ات:وایی اصن یادم نبود مرسیی
لیسا:بله دیگه معلومه یادت نی
ات:عه لیسا این همه میگفتی برم میومدی اینجا پس
لیسا:بعله
ات:یهو چشمم خورد به شوگا که دیدم بهم لبخند شده و نگام میکنه یه سلام ریز دادم سری رفتم پیش دخترا
(یخده یعد)
جنی:خوب بیاید سر میز غذا
ات:وای خیلی گرسنمه
ات:نشستیم عجب میزی بود همه چی داشت همه مدل غذا نوشیدنی دسر همه چی بود
شوگا:رفتم پیشش نشستم که یکم حرف بزنیم
شوگا:سلامم
ات:سلام
شوگا:چی برات غذا بزارم
ات:،نمیخواد خودم بر میدارم
شوگا:وا چرا انقدر سرد شدی بابا خوشحال باش تولدته ها
ات:وا چیزی نگفتم گفتم فقط خود ور میدارم
شوگا:باش
ات:وای که چه غذایی بود رفتیم برقصیم یه آهنگی گزاشتن ناب کلی رقصیدیم دیدم صدای شوگا میاد که هی میگه ات ات
ات:بله شوگا
۴.۷k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.