رز سیاه 🖤
رز سیاه 🖤
𝑷:𝟑
ویو یجی:که چشمم به لباسی که روی تختم بود افتاد یه لباس خیلی خوشگل با دامن کوتاه تصمیم گرفتم تا اونو واسه دوره همی بپوشم و همین کارم کردم
*پرش زمانی به ساعت 9:30شب*
_________________________________
بالاخره حاضر شدم که از خونه رفتم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت خونه جینا حرکت کردم
*بعد 40 دقیقه رسیدم *
وقتی که رسیدم زنگ زدم و درو وا کرد
_:سلام بجییی بیا تو
(علامت سولی ~ علامت بورام@)
~:سلام یجی
@:سلام یجی خوبی؟
+:ارهه منم خوبم
@:من یه بازی اوردم که باهم بازی کنیم نظرتون چیه؟
~:خوبه
_:من برم خوراکی بیارم
𝑷:𝟑
ویو یجی:که چشمم به لباسی که روی تختم بود افتاد یه لباس خیلی خوشگل با دامن کوتاه تصمیم گرفتم تا اونو واسه دوره همی بپوشم و همین کارم کردم
*پرش زمانی به ساعت 9:30شب*
_________________________________
بالاخره حاضر شدم که از خونه رفتم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت خونه جینا حرکت کردم
*بعد 40 دقیقه رسیدم *
وقتی که رسیدم زنگ زدم و درو وا کرد
_:سلام بجییی بیا تو
(علامت سولی ~ علامت بورام@)
~:سلام یجی
@:سلام یجی خوبی؟
+:ارهه منم خوبم
@:من یه بازی اوردم که باهم بازی کنیم نظرتون چیه؟
~:خوبه
_:من برم خوراکی بیارم
۳.۴k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.