My lovely mafia🍷🧸🐾 p¹
چهره سردش نگاهشو به جام مملو از شراب سرخش داد و به نقشه ماهرانه و بدون ایراد خودش پوزخندی زد...و مداوم با خودش این جمله رو میگفت «فردا همه چیز تمومه ملکه یا بهتر بگم جانگ هایون!»....همینطور که از خلوت خودش لذت میبرد، در اتاقش به صدا دراومد و هوسوک وارد شد...
هوسوک « برنامه ریزی تکمیل شده...فردا ما تو موقعیت قرار میگیریم...بقیش با خودته...
یونگی « اوممم....نقشه خوبی بود...بعد از یکسال ارزشش رو داشت!
هوسوک « یونگی فقط...وقتی گیرش انداختی و اوردیش...میخوای چیکار کنی؟
یونگی «اوممم...به اونجاشم فکر کردم...فردا میفهمی...!
«فردا صبح»
«ساعت ۸ صبح»
مکان: خرابه کارخانه خودروسازی سئول..خارج از شهر»
هایون « بالخره روز موعود فرا رسید....بعد از تقریبا ۲ سال قراره با مین ملاقات کنم...پوزخندی به نقشه شیطانی خودم زدم...واقعا که معرکه ای هایون! ته مین...اتصالات برقرار شد؟
یونگی « آره هایون شی...متصل شد...
هایون « به لطف تو و کارات مطمئنا میتونم با موفقیت اون مین رو به خاک بکشونم....ممنونم ته مین....ته مین از پارسال به عنوان دستیار شخصیم استخدام شد و توی تک تک لحظات چه کاری و چه عاطفی پیشم بود....دروغ گفتم اگه بگم عاشقش نشدم....
خب ایممم خوب بود؟ 🏩🧸🖤
هوسوک « برنامه ریزی تکمیل شده...فردا ما تو موقعیت قرار میگیریم...بقیش با خودته...
یونگی « اوممم....نقشه خوبی بود...بعد از یکسال ارزشش رو داشت!
هوسوک « یونگی فقط...وقتی گیرش انداختی و اوردیش...میخوای چیکار کنی؟
یونگی «اوممم...به اونجاشم فکر کردم...فردا میفهمی...!
«فردا صبح»
«ساعت ۸ صبح»
مکان: خرابه کارخانه خودروسازی سئول..خارج از شهر»
هایون « بالخره روز موعود فرا رسید....بعد از تقریبا ۲ سال قراره با مین ملاقات کنم...پوزخندی به نقشه شیطانی خودم زدم...واقعا که معرکه ای هایون! ته مین...اتصالات برقرار شد؟
یونگی « آره هایون شی...متصل شد...
هایون « به لطف تو و کارات مطمئنا میتونم با موفقیت اون مین رو به خاک بکشونم....ممنونم ته مین....ته مین از پارسال به عنوان دستیار شخصیم استخدام شد و توی تک تک لحظات چه کاری و چه عاطفی پیشم بود....دروغ گفتم اگه بگم عاشقش نشدم....
خب ایممم خوب بود؟ 🏩🧸🖤
۴۵.۱k
۰۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.